ادبیات همسایه
اگر به یک کاسه آش نگاه کنیم یکطورهایی میتوانیم متوجه تفاوت سبک آشپزی بین خاورمیانهایها و بقیه که طور دیگریاند، بشویم و بعد وقتی آش یک آشپز عراقی را خوردیم و یکعالمه چیزمیز از آن آش زیردندانمان جا گرفت کمی به این موضوع فکر کنیم که چرا اینطرفیها، که خودمان هم جزءشان هستیم، این همهچیز میریزند توی غذا و هم میزنند و هزار بلای دیگر سرش میآورند تا آخرش بشود غذایی یا آشی، اما آنطرفیها فقط یک تکهگوشت لخم میاندازند روی آتشی، چیزی و میخورند.
میتوان در مورد تفاوت سبک آشپزی اقوام و ملل کلی بحث و تحقیق کرد؛ اما چیزی که اینجا بهدرد ما میخورد شباهت یا نسبت سبک آشپزی هر قوم با سبک نوشتن یا سبک هنریاش است؛ انگار شیوه آشپزی هر قوم یا ملتی ذائقه داستاننویسی آن قوم یا ملت را به ما نشان میدهد.
احمد سعداوی، نویسنده عراقی برنده جایزه بوکر عربی ۲۰۱۴، در رمانش به همهچیز وررفته و هر چیزی را که میشده بههم ریسیده تا معجونی به اسم «فرانکشتاین در بغداد» را به خورد ما بدهد. اصلا «فرانکشتاین» نهتنها شخصیتی در رمان، بلکه استعارهای از سبک و سیاق رمان هم هست و باید بگویم برخلاف ظاهر فرانکشتاینکه ممکن است برای بعضیها چندش باشد، مزه کتاب بسیار عالی است.
«فرانکشتاین در بغداد» به ماجراهای عراق در تمام سطوح سیاسی، اقتصادی، خرافی، جادویی و کردار روزمره قشرهای مختلف مردم عراق در زمان حضور نیروهای آمریکایی بعد از جنگ عراق و آمریکا در عراق میپردازد؛ یعنی همانطور که فرانکشتاین از قطعات مختلف مردهها ساخته شده بود، رمان هم از قطعات مختلفی که بههم دوخته یا بافته شدهاند، شکل گرفته است تا استعارهای از عراق آن روزهایی باشد که هست؛ لطفا حظ کنید از این سمفونی فرانکشتاینی.
از طرفی این کتاب یکطورهایی حاوی کلی پیشنهاد برای نوشتن در وضعیت ما خاورمیانهایها – ایرانیهاست، که بهنظرم از این جهت، بررسی این رمان، اهمیت فراوانی دارد؛ لطفا بهتان برنخورد. خواندن ادبیات عرب و همچنین دیگر ادبیات همسایه همچون ترکیه و…، بهنسبت ادبیات دورتر چون اروپا و آمریکایلاتین و غیرلاتین و شرق دور،گاه، ما را به خودمان بیشتر میشناساند.
چون بهنظر میرسد ادبیات همسایه و اینجا بالاخص رمان «فرانکشتاین در بغداد» خصلت آینگیاش بسیار بیشتر است نسبت به آنهای دیگر. یکی از دلایلش میتواند شباهت و اشتراک فرهنگی و سابقه مشترک تاریخی بسیار بالای ما باشد و همچنین مسائل مشترکی که اکنون با آن درگیریم. اینکه نویسنده دیگری از کشور دیگری که ابتلائاتی چون ما دارد، چطور و چگونه این مسائل را به ساحت داستان میکشاند، اگر حاوی پیشنهادی باشد یا نباشد، در هر صورت انگار ما خود خودمان را در آینه آن دیگری میبینیم.
دیدن خود ما از آن طرف آینه، دستکم در رمان «فرانکشتاین در بغداد» شگفت و غریب وگاه حسرتبرانگیز است. امل نبهانی، با دو کسره اشتباه زیر اسمش، خیلی خوب از پس ترجمه برآمده است. ظاهرا کتاب بعدی احمد سعداوی را هم ترجمه میکند. اما لطفا این یکی را بخوانید و منتظر بعدی باشید.
سعید شریفی
منبع:روزنامۀ فرهیختگان
ادبیات اقلیت / ۲۵ آبان ۱۳۹۴