::مدرسه خوشبختی::
برزخی در میان شادی و غم
ادبیات اقلیت ـ “برزخی در میان شادی و غم” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:
***
قانون ارث بیاینکه کسی خودش بخواهد یا شورایی از خویشاوندان و ریشسفیدان لازم باشد، جاری است. توارث شرع خداست. حتا هیچ نیازی نیست متوفا قبل مرگ وصیتی کرده باشد که فلان مال یا منصب به فلان فرزندم برسد. قانون ارث بیاینکه کسی کوششی کند، تصمیمی بگیرد، به محض اینکه متوفا چانه انداخت و جان داد، در یک آن، حاکم میشود و با کسرهای نصف و ثلث و ربع و خمس و… نظم جدید اموال را میچیند. به خوشایند وارثان هم کاری ندارد. از این رو، نگاهبان شادی است. اگر این قانون، بینیاز از آدمها، برقرار نباشد چه اتفاقی میافتد؟ باید عزاداران جمع شوند و پیش از بینظمی، در حال سوگواری، تصمیم بگیرند. تصمیمی که در سوگواری و عزا گرفته شود، داغ غم بر مالی که منتقل شده یا بر منصبی که واگذار شده، خواهد زد. حال آنکه، آغاز باید شادان باشد. توارث سینه پیش میدهد و در هوای غمبار و سوگوار، چرتکه دست میگیرد اموال را میدهد و میگیرد تا دیگران فقط غمخواری کنند و ناچار نباشند تصمیمی بگیرند به آغاز چیزی. و این یک قاعده است. در حال و هوای پایان چیزی، چیزی را آغاز نکن. بین غم و شادی باید برزخی باشد تا غم، شادی را نیالاید. همچنان که بین شب و روز، گرگ و میشی فاصله میاندازد. زنها، بیش از مردها حواسشان به این قاعده هست. آنها باید عدۀ وفات شوهر نگه دارند. و اگر زنی، عزیزی را از دست داد، زنان فامیل جمع میشوند و برایش رخت نو میخرند و نزد او میروند تا رخت سیاه از تنش دربیاورند و رخت نو بپوشانند. این آغاز شادی است. و هرکس که میخواهد شادیای آغاز شود، لابد به گرگ و میش، حساس خواهد بود. گرگ و میش کجاست؟
(یادداشتهای اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)
ادبیات اقلیت / ۱۸ شهریور ۱۳۹۷