::مدرسه خوشبختی::
تاخوردگیها و چینخوردگیها
ادبیات اقلیت ـ “تاخوردگیها و چینخوردگیها” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:
***
چه کسی اولین بار، کاغذ را چین داد؟ مورخان، بادبزن دستی را به ژاپن باستان نسبت میدهند. پردههای تاشو هم از ژاپن برآمدهاند. اما پارچۀ پلیسه چی؟ مصریان تخم مرغ بر کتان میزدند و در آفتاب خشک میکردند تا چین بگیرد. یونانیها هم به نشان لوکس بودن زندگی، لباسشان را با دست پلیسه میدادند. کار دشواری که بعد هربار شستن لباس میبایست تکرار میشد. امروزه تا و چین، بر رومیزیها، دامنها، و پردهها نشسته است. فیلسوف فقید فرانسوی، دلوز، در مورد «تا» کتاب نوشته است. تاخوردن و گشوده شدن تا، روند بیپایان زندگی است. چینها بازشدنیاند. مثل چینهای دامن این خانم که دستش، یا بادی که بیفتد یا قدمهای شتابناکش میتوانند بازش کنند و اگر دست رها شود یا باد اگر بنشیند یا خانم اگر درنگی کند بایستد، باز روی هم میآیند و بسته میشوند. چرا این اطوار، شادی میآفریند؟ چرا مصریان و یونانیان پارچه را به نشان لوکس بودن چین دادند؟ مطمئنم در خانههای من و شما، لااقل پردهها تاخوردنیاند. اما لباسها چه؟ سرآستینها یا دامنها؟ رومیزی و دستمالها؟ درهای کشویی یا توریهای پنجرهها؟ چین خوردن یک پارچه، یک کیهان پر از امکان به شما القا میکند. اندازۀ اصلی پارچه چند برابر شکل چینخوردهاش است. خانهای که پردۀ تاخورده دارد، ژرفا و راز دارد. این پیام را به شما میدهد که بسته بودن، ظاهر فریبندۀ ماجراست. همین بستهها امکان گشوده شدن دارند. جهان یک غنچه است که صدها گلبرگ گشودنی دارد و اگر بشکفد شادی میپراکند. آن پلیسههای نشسته بر ماده، یادآور و دامنزننده به پلیسههای روحاند. دیگر مشکلات زندگی «گره» نیستند، «تا»یی هستند که نه بهسختی گره، که آسان گشوده میشوند. و مثل گره بیابعاد و نقطه نیستند. بلکه چین و تا اگر باز شوند، یک عرصۀ گسترده به روی ما میگشایند.
(یادداشتهای اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)
ادبیات اقلیت / ۳ شهریور ۱۳۹۷