خسرو حمزوی / زندگینامه
خسرو حمزوی در سال ۱۳۰۸ به دنیا آمد. او در رشتۀ اقتصاد تحصیل کرد اما از آغاز نوجوانی به نویسندگی دلبسته بود و مینوشت.(۱)
او کتابهای «خیزران» (مجموعهشعر و قصه ـ ۱۳۳۴) و «پادزهر» (مجموعهداستان ـ ۱۳۳۶) را در دهههای نخست زندگی خود منتشر میکند که خود آنها را «مشقخط» نامیده است و رمان «دلارام» را نیز در سال ۱۳۵۲ منتشر کرده است.
خسرو حمزوی پس از دورهای سکوت، در سال ۱۳۷۱ رمان «وقتی سموم بر تن یک ساق میوزید» را به همت انتشارات روشنگران منتشر میکند و پس از آن چندین رمان و مجموعهداستان از حمزوی منتشر شده است.(۲)
رمان «شهری که زیر درختان سدر مرد» را در سال ۱۳۷۹ منتشر میکند که این رمان برندۀ دورۀ دوم جایزۀ منتقدان و نویسندگان مطبوعات و همچنین نامزد دریافت جایزۀ مهرگان در سال ۱۳۸۰ میشود.
«از رگ هر تاک دشت سایهها»، «آسیابان سور»، «خشخش تن برهنۀ خاک»، «به رنگ برگهای سپیدار»، «افسانههای مامیران» و «خانهای در کال سوسن» از دیگر آثار این نویسنده است.
——
۱. حمزوی دربارۀ این سالها میگوید: من شاگرد زرنگ و درسخوانی نبودم. در دبستان با گروههای پیشاهنگی به کوههای دور و ور تهران میرفتم. در دبیرستان هم بیشتر دنبال فوتبال و دو و این جور چیزها بودم. فقط یک سال درس خواندم که معدل بالایی بیاورم، بتوانم بروم دبیرستان البرز و آن سال ششم ابتدایی بود که امتحانها نهایی بود. اما کتابهای غیردرسی زیاد میخواندم، به خصوص رمان. ده دوازده سالم بود که آناکارنینای تولستوی را خواندم. پاورقی روزنامه بود. در همان نخستین سال دبیرستان که مصادف بود با اشغال ایران توسط متفقین، روزنامهای درمیآمد به نام نونهالان که داستان دیوید کاپرفیلد چارلز دیکنز در آن چاپ میشد. تنها کاری که پس از سالها از من چاپ کردند، داستان کوتاه سایه سیمرغ بود که دکتر جنتی آن را در مجله هنرهای ملی چاپ کرد.
۲. خسرو حمزوی میگوید: پس از انقلاب خانم دکتر سیما کوبان که از دوستان قدیمی من بود و همیشه به دنبال چاپ کارهایم بود و آنها را میپسندید با همکاری انتشارات روشنگران مجله تهران را منتشر کرد. وی دو داستان و یکی دو شعر مرا در مجله تهران چاپ کرد. در همین سالها خانم دکتر کوبان به اصرار داستان بلند «وقتی سموم بر تن یک ساق میوزید» را از من گرفت و کوشید هر جور هست چاپ کند. سرانجام آن را به خانم شهلا لاهیجی مدیر روشنگران توصیه کرد و خانم لاهیجی هم کار را پسندید و آن را چاپ کرد. این کتاب هر چند با سکوت روبهرو شد، اما خواص آن را پسندیدند و کار رفته رفته جای خودش را باز کرد.
ادبیات اقلیت / ۱۳ مرداد ۱۳۹۵