خوانشی از شعر آواز سروده آدرین ریچ
ادبیات اقلیت ـ خوانشی از شعر آواز سروده آدرین ریچ
شعر آواز / سروده آدرین ریچ *:
میپرسی تنهایم؟
بسیار خب، بله تنها هستم
مثل هواپیمایی که تنها بر فراز کوههای راکی پیش میرود
و براساس علایم رادیویی به جستوجوی باند فرود آبی رنگ
بر فرودگاهی در دل اقیانوس است
*
میخواهی بپرسی تنها هستم؟
خب، بله هستم، تنها مثل زنی که سراسر کشور را پشت فرمان طی میکند هر روز
و پشت سر میگذاردکیلومترها پس از کیلومترها
شهرهای کوچکی را که میتوانست در آنها بماند، در آنها زندگی کند، در آنها بمیرد، تنها
*
اگر تنها هستم، تنهایی من باید تنهایی کسی باشد، که پیش از همه از خواب برمیخیزد
پیش از همه هوای صبح سرد این شهر را نفس میکشد، که بیدار است در خانهای غرقِ خواب
*
اگر تنها هستم، تنهاییام را قایق مانده در ساحل دریاچۀ یخ بسته
در آخرین نور سرخ سال میفهمد، که میداند
نه یخ، نه گِل، نه نور زمستانی
فقط چوب است که در خود دارد موهبت سوختن را.
/آدرین ریچ/
دربارۀ شعر آواز، سرودۀ آدرین ریچ
در یکی از نقدهای جدیدی که در مجله شعر درمانی در سال ۲۰۱۱ به قلم برایان برودهد** روی آثار خانم آدرین ریچ شاعر (۱۹۲۹-۲۰۱۲) معاصر نوشته شده است، به رویکردهای درمانی این آثار از طریق تُنهای مختلف اشعار او در ایجاد ارتباط با مخاطب، همزمان با کنکاش هویت و اهداف او پرداخته شده است. در این نوشتار نیز به طور اختصاصی به خوانشی از شعر آواز پرداخته شده است. این شعر باعث ایجاد و خلق فضایی میشود، که به پرتره شخصی شاعر میانجامد و البته طبیعت پست مدرن اشعار خانم ریچ را هم در خود دارد. شاعر با صدایی از زنانگی، مفهوم تنهایی را به تصویر کشیده است. او شاعری متفکر است که تجربیات زیستۀ خود را به شعر در آورده و اختصاصاً در شعر آواز کنکاش هویت، مفهومی است، که از آن زاویه، شعر مورد بررسی قرار گرفته است.
دلالتهای ضمنی در شعر آواز شامل تشبیه و صنایع بدیعی در بخش استفاده از هواپیما و ترسیم تنهایی در خانه است. حالت و صدای شاعر حکایت از یک لحن انعکاسی دارد و نهایتاً یک تغییر در احساس در بخش آخر شعر اتفاق میافتد. تم و مضمون شعر هم به این نکته اشاره دارد که ممکن است تنهایی یک فرد را در بر گرفته باشد، اما به معنی آن نیست که او احساس غمگین بودن دارد. بنابراین به نظر میآید اسم شعر به نوعی به احساس درونی یا ریتم تنهایی شاعر مرتبط باشد.
در بخش اول شعر، تنهایی با یک هواپیما که بالای کوهها به پرواز در آمده ترسیم میشود. احساس ایزوله بودن هواپیما در بیکران آسمان بالای کوههایی که میتواند تشبیهی به افراد دیگر باشد. شاعر تنهایی را با استفاده از شیئی بیجان ترسیم میکند، ولی هدف هواپیما در یک اتمسفر جادویی، آزادی و زیبایی پرواز بر فراز کوههای سترگ تصویر میشود. نوعی استحکام در رسیدن به مقصد و انصراف ندادن از رسیدن به هدف، در تصویرسازی فرود ساخته شده است.
در قسمت دوم، تصویر زنی که میتواند در شهر بایستد، مردم را بشناسد و دوستان جدید پیدا کند و در همان شهر بماند، به تصویر کشده شده است. در عوض، او دیدن هر روزه چیزها و جاهای جدید را ترجیح میدهد. اما احتمالاً کاربرد واژه تنها بعد از مردن در انتهای این بخش در آشکار شدن انتخاب نکردن این مسیر بیشتر نمایان میشود. در واقع، تصویر قوی از تنهایی ترسیم شده، اما در عین حال ادامه دادن به سفر برای رسیدن به مقصد را نیز نمایان میکند. این شهرها میتواند تشبیهی باشد از تصمیماتی که میتوانست گرفته شود و به ثبات بینجامد. اما ترجیح نویسنده بر تصویرسازیِ دیدن و یافتن افقهای جدید است.
در قسمت سوم شاعر شخصی را نشان میدهد، که در خانه و در تمام شهر هوشیار است. بار دیگر تنهایی در این سطور به صورت وقتی که همه خواب هستند و تنها کسی که در خانه بیدار است، نمایش داده شده است. به نظر میرسد برای شاعر کسی وجود ندارد، که بتواند با او ارتباط برقرار کند.
تغییر تُن و دادن قدرت به تنهایی ترسیم شده در بخش درخشان چهارم اتفاق میافتد. تصویری از یک عصر زمستانی، دریاچه یخ زده و قایق به گلِ نشسته، داده شده است. بار دیگر اگرچه تنهایی با به تصویر کشیدن این قایق عرضه شده، اما پایان درخشان، موهبت قدرت سوختن در ساختمان چوبی قایق، قدرتی اعجازگونه به تنهایی داده است. آگاهی قایق از دانستن اینکه دقیقاً چیست و امیدی که قایق میتواند با تبدیل شدن به هدیه گرما، شعله و نور که به طور بالقوه درون چوب است، به تنهایی معنایی دیگر داده است.
در واقع میتوان گفت شاعر تنهایی را با دید مثبت به تصویر کشیده است. البته از دیدگاه روانشناسی اسطورهای، کهن الگوی شاعر در این متن فرزانه است. اشراف به آگاهی و دانشِ شخصیت موجود در شعر با دستیابی به حقیقت و صدای مطرح شده در شعر همخوانی دارد. آگاهی بر توان بالقوه قایق و بیدار و تنها بودن در شهری خواب آلود از نمادهای برخورداری شاعر از کهن الگوی فرزانه است.
نکته نهایی اینکه یافتن صدا به عنوان یک شاخصه ادبی در اشعار کمی پیچیده است، زیرا صدا با حالت (مود) یا لحن (تن) تفاوت دارد. همچنین با احساس یا ایده شاعر فرق دارد. شاعر با توجه به نوع شخصیتی که در شعر خلق میشود، صدا را معرفی میکند. در این شعر نیز صدا با حالت خودآگاهی و خود هشیاری راوی بیان شده است. شاعر فارغ از سن، درآمد، نژاد، سطح اجتماعی و فاکتورهای دیگر زنانگی، در صدد نشان دادن تنهایی در زندگی روزمره است. در این شعر هم زنی که گفته میشود تنهاست، صدایی است که شاعر خلق میکند. در نهایت میتوان گفت اگرچه تنهایی ترسیم شده، اما به نوعی دانستن اینکه در بدترین شرایط، آتشی درون اوست که ترس، تاریکی و ویرانی را مانع میشود، در ارائه تصویر قوی از زن ارزشمند است.
——
* Adrienne Rich / Song.
** Blessing and cursing: Politics and self-object needs in the poetry of Adrienne Rich, Brian Brodhead Glaser: Journal of Poetry Therapy, 24:4,223-237 , 2011
ادبیات اقلیت / ۲۸ بهمن ۱۳۹۴