نویسندۀ دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد:
داستان بدون پرسشگری، چیزی کم دارد
ادبیات اقلیت ـ خواندن رمان و ادبیات داستانی سرگرمی و تفنن است یا کنشی متفکرانه و اندیشهمحور؟ آیا میان این دو مرز روشنی وجود دارد؟ وقتی میخواهیم کتابی (رمانی ـ داستانی) بخوانیم، در جستوجوی چه هستیم؟ آنکه سرگرمترمان میکند یا آنکه پرسشهای بیشتری در ما برمیانگیزد و بیشتر به فکرمان وامیدارد؟ به هر حال رمان خوب کدام یک از این دو است؟
شهرام رحیمیان، داستان نویس، در پاسخ به این سؤالات با گفتن این مقدمه که «اگر بگویم نمیدانم، باور میکنید؟» توضیح داد: «اگر خواندن ادبیات داستانی لذت نداشته باشد، چیزی کم دارد و اگر پرسشگر هم نباشد، باز چیز دیگری کم دارد.»
رحیمیان گفت: «پس مشکل اساسی در ادبیات داستانی در جستوجوی تعریف همین چیز بودن است که البته هر نویسندهای منطبق با سلیقهٔ خودش آن را تعبیر و تفسیر و تعریف میکند.»
نویسندۀ «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» ادامه داد: «البته ادبیات داستانی نیازی به گره گشایی ندارد. اما اگر داستانی گرهی را باز کرد، شاید به علت باشد که خودِ داستان آن را ایجاب میکرده است.»
شهرام رحیمیان، متولد ۱۳۳۸ در تهران، نویسندۀ داستان بلند «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» است که با استقبال بسیاری مواجه شد. از او همچنین کتاب «مردی در حاشیه» (۲۰۰۵) در نشر باران سوئد منتشر شده است.