زندانی لاس لوماس / کارلوس فوئنتس

ادبیات اقلیت ـ «زندانی لاس لوماس» (The Prisoner of Las Lomas) داستان بلندی از کارلوس فوئنتس است که در اواخر دهۀ ۱۹۸۰ نوشته شده و عبدالله کوثری آن را ترجمه کرده است.
«زندانی لاس لوماس» را نیز همچون بسیاری از کارهای دیگر فوئنتس میتوان داستانی دربارۀ انقلاب مکزیک دانست که فوئنتس در آثارش بیش از هرچیزی به آن پرداخته و جوانب مختلف آن را و ویژگیهایی که کشور کوچک مکزیک در برابر و همسایگی غولی همچون ایالات متحدۀ آمریکا دارد، به تصویر میکشد.
ویژگی فوئنتس این است که علیرغم پرداختنش به موضوعات بومی و حتی سیاسی، چیز از غنای ادبی آثارش نمیکاهد و او را همواره میتوان دارای نوآوریهای بسیار در فرم و جذابیتهای بسیاری در داستاننویسی دانست.
چنانکه مترجم در مقدمۀ این ترجمه آورده است، این داستان کندوکاوی دیگر در احوال جامعۀ مکزیک و «قشر ثروتمند نوکیسهای است» که «از برکت نابسامانی سیاسی و اقتصادی به گنجی رایگان دست یافته و سرازپانشناخته، دست به گزافکاریهایی میزند که پیامدهایش نه تنها دامان جامعه را میگیرد، بلکه خود این قشر و نمایندگان آن را نیز روز به روز در بیمایگی و تباهی هرچه بیشتر فرو میبرد.»
نیکولس سارمینتو که بر اثر خوششناسی و خباثت، ثروت هنگفتی به چنگ میآورد، با زنان بسیاری رابطه برقرار میکند که در نظر او «همچون آرایههایی رنگارنگ و پر سروصدا، بر در و دیوار آن خانۀ مجلل آویختهاند در واقع بخشی از این زندگی آمیخته به اغراق و اسراف شدهاند. اما خواننده با اندکی دقت در جایجای داستان درمییابد که سارمیِنتو هرچند به خیال خود این زنان را همچون لعبتکهایی بازیچۀ هوا و هوس خود کرده، بیآنکه بداند، بازیچۀ دست ایشان نیز بوده است.» او دل به لالای سرخوش و بازیگوش میسپارد اما یک روز صبح جنازۀ او را میبیند که روی استخر خانه شناور است…
«دنیایی که نیکولاس سارمیِنتو در قصر مجلل خود بنا کرده و پیوسته پذیرای آدمهایی از قماش خودِ اوست، در واقع زندانی است که او را از واقعیت دنیای بیرون و انسانهای «واقعی» دور میکند. چیزی که این دنیا را با دنیای بیرون، آن هم بخشی از این دنیا که دلخواه سارمیِنتو و پاسخگوی نیازهای اوست، پیوند میدهد، چندین و چند خط تلفن است و بس، و تنگنای واقعیِ این زندان زمانی بر او آشکار میشد که عملاً در آن خانۀ دژمانند زندانیاش میکنند تا تنها بنشیند و به نشخوار خاطرات خود مشغول شود و فقط از پشت پنجره شاهد و ناظر دنیای آدمیان باشد.»
* جملات داخل گیومه از مقدمۀ عبدالله کوثری بر این کتاب است.
در بخشی از این داستان میخوانیم: «آن شب خواب وحشتناکی دیدم. خواب دیدم این جماعت تا ابدالآباد توی خانۀ من میمانند، یکسر این میرود و آن یکی میآید، نسل پشت نسل، بیتوجه به سرنوشت فردفرد آدمها، به سرنوشت وکیل شیکپوشی که من باشم، یعنی این بچهقرتی لاس لوماس د چاپولتپک. آنقدر میمانند تا من بمیرم. شما هم بخواهید یا نخواهید باید گوش کنید. اگر من زندانی لاس لوماس هستم، شما زندانی تلفن مناید؛ به من گوش میدهید.»
در کتاب «زندانی لاس لوماس» مصاحبهای با کارلوس فوئنتس نیز ضمیمه شده است با عنوان «هنر داستاننویسی» که متن کامل مصاحبۀ پاریس ریویو با این نویسنده است و برای علاقهمندان به ادبیات داستانی مصاحبهای خواندنی است.
نشر ماهی این کتاب ۱۴۳ صفحهای را برای نخستین بار در سال ۱۳۹۲، در قطع جیبی و در ۲۰۰۰ نسخه با قیمت ۵۵۰۰ تومان منتشر کرده است.
ادبیات اقلیت، خواندن این داستان هشتاد صفحهای را به علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکند.
ادبیات اقلیت / ۸ آذر ۱۳۹۴
