سرگرمی یا جدی بودن رمان، مربوط است به خواننده و نظریۀ دریافت
![سرگرمی یا جدی بودن رمان، مربوط است به خواننده و نظریۀ دریافت سرگرمی یا جدی بودن رمان، مربوط است به خواننده و نظریۀ دریافت](http://aghalliat.com/filam/uploads/2015/07/aghalliat.com-soheilsommi.jpg)
ادبیات اقلیت ـ خواندن رمان و ادبیات داستانی سرگرمی و تفنن است یا کنشی متفکرانه و اندیشهمحور؟ آیا میان این دو مرز روشنی وجود دارد؟ وقتی میخواهیم کتابی (رمانی ـ داستانی) بخوانیم، در جستوجوی چه هستیم؟ آنکه سرگرمترمان میکند یا آنکه پرسشهای بیشتری در ما برمیانگیزد و بیشتر به فکرمان وامیدارد؟ به هر حال رمان خوب کدام یک از این دو است؟
سهیل سمّی، مترجم، معتقد است که این مسئله بیش از ادبیات داستانی به خواننده و نظریۀ دریافت مربوط میشود. و میگوید: «از معنای مؤکد تفنن که بگذریم، اگر سرگرمی را همان «امیوزمنت» ترجمه کنیم، چطور میتوان تعیین کرد که شما به دلایل خاص خودتان با خواندن صد سال تنهایی بیشتر سرگرم میشوید یا من مثلاً با خواندن جان گریشام.»
او میگوید: «این سرگرمی و جدی بودن ادبیات، ذاتاً با هم تنافر و تضاد ندارند. موضوع نوع خواننده و نوع ارتباطش با متن است.»
مترجم آثار بکت ادامه میدهد: «در مورد جدی بودن ادبیات و پرسشگر بودنش، اگر بپذیریم که در مورد ادبیات جدی تقریباً نگرش مشابهی داریم ـ چون اندیشمندان گاه از متون پیشپاافتادۀ مصور مثل ماجراهای دن کوپر یا آستریکس هم تفاسیر جدیای ارائه میدهند – آنچه برایم مهم است، همان مکاشفه یا اپیفنی است.»
سمّی توضیح میدهد: «ادبیات یعنی راههای نرفته و حوادثی که هرگز در زندگیهای خودمان ممکن است تجربهاشان نکنیم. پس به گمانم ادبیات غنابخش زندگی و تجارب ما به شکل بالقوه است.»
این مترجم در پاسخ به این سؤال که آیا ادبیات میتواند راهگشا و گرهگشا باشد، میگوید: در مورد گرهگشا بودن ادبیات شک دارم. چون [در این صورت] چند صد سال پیشینۀ ادبی میبایست به بشر کمک می کرد تا موجود بهتری باشد.»
او میگوید: «ادبیات اگر هم رسالتی داشته باشد، این تعهد را به شکلی غیرمستقیم انجام میدهد، وگرنه پس از رمان «پیشۀ من مرگ است» داعش نمیبایست به وجود میآمد و من و شما هم اگر داعش نیستیم، دلیلش ادبیات خواندنمان نیست.»
سمّی در نهایت با اشاره به اصطلاح «رمان به منزلۀ پژوهش» که میشل بوتور آن را مطرح میکند، میگوید: «بحث بوتور در مورد پژوهش در حوزهای خاص معنا دارد. ادبیات هم میتواند پژوهش باشد، هم موضوع پژوهش. اما به زعم من ادبیات بیشتر کشف احتمالات و امکانهاست. و این میتواند موضوع پژوهش باشد.»
![](http://aghalliat.com/filam/uploads/2017/03/aghalliat.com-telegramchanel3-1.jpg)