سیاسیترین اهدای نوبل ادبیات بعد از چرچیل
جایزۀ نوبل ادبیات ۲۰۱۵ به سوتلانا الکسیویچ نویسندۀ ۶۷ ساله اهل بلاروس رسید.
ادبیات اقلیت ـ الکسیویچ بیشتر از آنکه به آثار ادبیاش معروف و شناخته شده باشد، به خاطر مقالات و کتابهای غیرداستانیاش شناخته شده است و اعضای آکادمی سوئد نیز او را به دلیل «روایات چندصداییاش، که مظهر محنت و شجاعت در روزگار معاصر ماست» ستودهاند.
اینکه مقالهنویسی و نوشتن کتابهای غیرداستانی تا چه اندازه میتواند «ادبیات» باشد و نوبل ادبیات بهراستی فقط شایستۀ شاعران و داستاننویسان است یا نویسندگان مقالات انتقادی و اجتماعی و سیاسی نیز حقی در این جایزه دارند، موضوعی است که بسیاری دربارۀ آن سخن گفتهاند و خواهند گفت.
عصر روز پنجشنبه شانزدهم مهر نشست «نوبل و مترجمان» در نشر ثالث برگزار شد که در آن مترجمانی چون اسدالله امرایی، مهدی غبرایی و خجسته کیهان حضور داشتند و در این نشست به بیان نظرات خود دربارۀ جایزه ادبی نوبل پرداختند.
بنا به گزارش ایبنا از این نشست، اسد الله امرایی در این باره گفت: سالها قبل مقالهای از گابریل گارسیا مارکز ترجمه کردهام که درباره برندگان نوبل نوشته شده است. این مقاله «بزرگانی که بزرگ نبودند» نام دارد و حاصل نگاه چپ و دوره ایدئولوژیک مارکز در ادبیات بود. این مقاله اوایل دهه ۶۰ در مجله «کیهان فرهنگی» به چاپ رسید.
وی افزود: مارکز آنجا اشاره کرده که از برخی برندگان نوبل اثری درخشان به جای نمانده است و آنها فقط یک نامند. از جمله سولی پرودوم، نخستین برنده نوبل ادبیات از این جمله است. مارکز در آن مقاله به محرمانه بودن داوری جایزه نوبل اشاره کرده که البته در سالهای اخیر تا حدودی میتوان درباره آن حدسهایی زد. امسال از پنج کاندیدایی که حدسی میزدیم برنده نوبل شوند، یکیشان نوبل را دریافت کردند.
مترجم رمان «با چشمان شرمگین» اثر طاهر بنجلون ادامه داد: برخی میگویند نوبل سیاسی است که البته تا حدودی میتوان حرف آنها را قبول کرد. شاید سیاسیترین اهدای جایزه نوبل به قول آقای کاوه میرعباسی بعد از چرچیل، اسوتلانا آلکسوویچ باشد که امروز جایزه نوبل را برد. آلکسوویچ ادیب نیست و در واقع یک مقالهنویس و روزنامهنگار است. گرچه مقاله نویسی از نظر ما جزو ادبیات نیست اما اگر نیک بنگریم این کار نیز جزو ادبیات محسوب میشود.
امرایی ادامه داد: من در نشر ثالث، آثار یکی از برندگان نوبل را ترجمه کردهام که «خزان خودکامه» نام دارد که البته عنوان پیشنهادی زندهیاد احمد شاملو و احمد کریمی حکاک بود. آنها قصد داشتند این کتاب را ترجمه کنند و کارشان را شروع کرده بودند اما بعداً از هم جدا شدند و نتوانستند ترجمه این اثر را به پایان برسانند و این کتاب روی دست ماند. نویسندگان دیگر هم این رمان را ترجمه کردهاند. البته کتاب دیگری هم دارم که قرار بود با عنوان «بیست یک، بیست و یک» چاپ شود که یکی از داستانهایش به دلیل ممیزی حذف شد. این کتاب با عنوان «بیست بیست» منتشر شد. مجموعه دیگری داشتم که با عنوان «جفت ۶» منتشر شد و اثر دیگری به نام «۶ و بش» داشتم که منتشر نشد.
مترجم رمان «لائورادیاس» اضافه کرد: هر جایزهای از جمله جایزه نوبل موجی در تمام دنیا راه میاندازد که صرفاً مختص کشور ما نیست. البته کمیته نوبل یک کمیته کاملاً بسته و آکادمیک است و شاید اعضای آن را ۱۰ دقیقه تحمل کنیم، آن هم ما که معمولاً آدمهای صبوری هستیم. امروز بیصبرانه منتظر بودم که جایزه را یا به فیلیپ راث یا جویس کرول اوتس یا به موراکامی بدهند. اینها نویسندگانی بودند که آثارشان مطرح بود و به مسایل انسانی در دنیا کمک کردند. به گمانم این جوایز میتواند مبنای جدیدی در جامعه ما باشد. متأسفم که امسال جایزه را به سوتلانا آلکسوویچ دادند، چون ما اسم ابتدا به ساکن در فارسی نداریم، نام کوچک او را اسوتلانا تلفظ میکنیم. این نویسنده ظاهراً خیلی به استالین علاقهمند است و نامش نام دختر استالین است.
امرایی افزود: او ضمن اینکه طرفدار استالین است از دخالت روسیه در اوکراین و جمهوریهای بالتیک هم دلخور است و علیه آنها در فاجعه چرنوبیل که فاجعهای بزرگ بود مقاله نوشته است. همه اینها دست به دست هم داده است تا به عنوان یک ضرب شست به روسها از او استفاده کنند. به گمانم کمیته نوبل ادبیات البته بیش از همه شعار «نه شرقی و نه غربی» را محقق کرده است و با هر دو بلوک مخالف است. ما این همه نویسنده خوب در امریکا داریم که به آنها جایزه ندادند و این همه هم نویسنده حرفهای در شرق داریم که به آنها هم جایزه ندادهاند. امیدواریم که اثر قابل توجهی از ایشان در ایران هم ترجمه شود.
لیلا سبحانی، مترجم نیز در این نشست گفت: پاتریک مودیانو ۶۹ ساله که سال گذشته نوبل ادبیات را به خانه برد از چهرههای مهم ادبیات مدرن فرانسه محسوب میشود. او سال گذشته در خیابان مشغول قدمزدن بود که تماسی دریافت کرد، لحظهای مطلع شد و دریافت که برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۴ شده است.
مترجم رمان «برای اینکه در محله گم نشوی» اثر پاتریک مودیانو ادامه داد: در همه آثار مودیانو تأملی وجود دارد که برای ارایه یک چشمانداز است. آثار مودیانو به دلیل نثرش خوشخوان است. در نگاه اول جملاتی ساده و در عین حال عاری از پیچیدگیهای زبانی دارد اما به رغم این سادگی مخاطبانش را در کنار لذت خواندن به اندیشههای فلسفی و هستیشناسی سوق میدهد. اندیشههای این نویسنده فرانسوی در نگاه اول شاعرانه به نظر میرسد اما در اصل شاعرانه نیست و برای هر کلمه گویی باید در فهرست کلمات گشت و کلمه دقیق را انتخاب کرد.
وی افزود: با توجه به نظر ابوالحسن نجفی که زبان را به مرتبههایی تقسیمبندی کرده، یعنی زبان معیار، روزمره، عامیانه، رسمی، ادبی و ادبی مهجور، درک من از لحن و زبان آخرین رمان مودیانو یعنی «برای اینکه در محله گم نشوی» زبان رسمی بود. به همین دلیل سعی کردم آن را در ترجمهام رعایت کنم. مودیانو بیش از هر چیز به عنوان روایتگر خاطرهها شناخته شده است.
مهدی غبرایی، مترجم نیز در این نشست گفت: خانم استولانا آلکسوویچ را نمیشناختیم. امسال وقتی نام او را شنیدم به جای اینکه ناراحت شوم خوشحال شدم چون باری از روی دوش من برداشته شد. دیگر لازم نیست کتابهای او را بخوانم و ترجمه کنم چون کتابهای او جزو علایق من نیست. اگر رمان بود میخواندم اما به این دلیل به اعضای کمیته نوبل تبریک میگویم که مرا خلاص کردند.
وی ادامه داد: در منابع فارسی گفتند ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر کاندیدای نوبل بودند اما در منابع خارجی عنوان شده بود که حدود ۲۵۰ تا ۲۷۰ نویسنده کاندیدای نوبلاند. درواقع ۱۹۸ نفر از سوی کمیته نوبل انتخاب شدند تا آثارشان بررسی شود. از میان ۱۹۸ نفر ۳۶ اسم جدید بود. یکی دو نفر از خبرنگاران از من نظر میخواستند اما گفتم که نظری ندارم.
خجسته کیهان، مترجم نیز در این نشست گفت: تابه حال چنین نبوده که ببینم کدام نویسنده چه جایزهای را برده تا کتاب او را ترجمه کنم. یوسا را هم به دلیل علاقه شخصی ترجمه کردم. بیشتر کارهای او ترجمه شده بود و من از او دو رمان ترجمه کردهام و یک مجموعه داستان. رمان «دختری از پرو» را ترجمه کرده بودم و «قهرمان عصر ما» هم ترجمه کردهام که منتظر دریافت مجوزش هستم. این نویسنده مجموعه داستانی هم با عنوان «سرکردهها» دارد که مربوط به دوران جوانی اوست. کتاب «ماهی در آب» هم زندگینامه یوسا محسوب میشود.
وی افزود: من چند سال پیش به یوسا تماس گرفتم و نیم ساعت وقت داشتم که با او صحبت کنم. فکر نمیکنم که پس از دریافت جایزه نوبل تغییری در خلق و خوی او ایجاد شده باشد. آنچه بیش از هر چیز مرا شگفتزده کرد، تواضع و فروتنی این نویسنده برنده نوبل ادبیات بود.