تکههایی از خیابان / شعری از جواد خوانساری
ادبیات اقلیت ـ شعری از جواد خوانساری:
.
تکههایی از خیابان
تکههایی از خیابان
به پولکهایش چسبیده است
کمی از کبودی زیر چشمِ دخترک فال فروش
کمی از خاکستر نشسته بر کتابهای پیاده راه
کمی از اضطراب چراغهای راهنما
.
دست دخترک را میگیرد
آن را به شهر میکشد
چیزی پاک نمیشود
آن را به شعر میکشد
.
خیابان به خون رخنه کرده است
.
به خانه برمی گردد
رها میکند شهر را در وان
سمباده میکشد به چشمها
کبودی کَنده نمیشود
سمباده میکشد به دستها
خاکستر کنده نمیشود
سمباده میکشد به عصبها
آب را خونی میکنند چراغها
چنگ می زند
پولکهایش را میکند
.
خیابان استخوان شده است
.
شهر را میکشد زیر آب
میخوابد
.
فردا ماهی سیاه دیگری
از آکواریوم
به خیابان خواهد ریخت.
ادبیات اقلیت / ۱۲ خرداد ۱۳۹۸
جاوید جهان
شعری که از جهنم گریخته است تا به جهنم برگردد