شعری از مسعود حدادی

توضیح: کارگاه شعر سایت «ادبیات اقلیت» جایی است برای انتشار آن دست از آثاری که پدیدآورندگان آنها تمایل دارند دربارۀ کار آنها گفتوگو شود. آثار خود را برای ما بفرستید و با شرکت در گفتوگوها بر غنای این کارگاه بیفزایید. نظر خود را دربارۀ آثار منتشرشده در کارگاه، در قسمت «پاسخها» در انتهای هر مطلب درج کنید و آثار خود را با درج عبارت «کارگاه» در موضوع، به این آدرس ایمیل کنید: aghalliat@gmail.com
و صبحی که احتمالن نیامده بود با اشتیاق
در قاب بریدهٔ یک زخم
با حس مبهمی از التیام میتوانست دوست من باشد
که یک سلام و علیک.
حالا دارم به پایان این من فکر میکنم
در گره شانهای
در جادهای که هی تنگ و تنگتر
و پلیسها که چه لباسهای قشنگی دارند درون جمجمهام
در یک سلام و علیک.
حالا دارد به پایان صبحش فکر میکند این سلام و علیک
و ما که فاصله داریم با چشمهایمان
و بیان نمیشویم در قاب بریدهٔ یک زخم
روی خندههای عصبی دیوار خانهٔ پدری
ادبیات اقلیت / ۲۲ آذر ۱۳۹۴
