ادبیات اقلیت ـ شعری از نرگس باقری:
.
در صدای تو میپیچم
خوتم غم
و در هوای تو باز میشوم
خوتم غمخوار بودی
دنبال دهانم میگردم
ایستادهام رو به خورشید
و در مردانی که معشوقههایشان را کشتهاند
سراغ تو را میگیرم
باوری داشتهام اما
اینک که باد از سمت و سوی وزیدن گذشته است
به استخوانم رسیدهام
و عشق
انواع مختلفش را
توی
سرم
میزد
زیر پل صدر
سید خندان
توحید
ای که خودت را روی ضلع جدولیام میکشی
مرا از آزادی برگردان!
که بوقهای زیادی در بغل دارم
من خط سفید ممتدی دارم اما
چراغهای رنگیام مدام
روی قرمز
بند
میرود.
.
ادبیات اقلیت / ۱۶ تیر ۱۳۹۹
آخرین دیدگاه ها