شعری از نگین فرهود / شعری برای زادگاه / برای مردهزادِ خوزستان
ادبیات اقلیت ـ شعری از نگین فرهود:
.
شعری برای زادگاه
برای مردهزادِ خوزستان
.
– بمیر و بزا!
و کلماتش
خونِ رَمانِ از پوستاند
میخرامند و
مثل یک شهوت سالخورده
زخم را
تحریک میکنند
ستایش از آن اوست
که اشکال مختلفش در مرگ
خیابان را میدواند و
بر کتفین
دو فرشته با مناسبات ربانی
تمثال آب و آتشاند
و رنگ چشمهاشان
تعادل روز و شب را به هم زده است
.
ستایش از آن کیست
کیست که سمت و سرعت بادها را
به تملک خود درآورد
و خاک را که خواستیاش
مادر بشمارد نشد
در حضورش که واجب
بسراید:
ای که در زهدانت
افشردۀ هزار نام است و
وجه زنانهات از ما
شهد مرگانه میطلبد
ما شامل طوفان شدیم و گِل غلتانی از شن
که از ششهای تو بیرون میپراند
حظ حسرتهای عمیق را
تا نفسهای ناخلفت باشیم.
نگین فرهود
ادبیات اقلیت / ۱۷ آبان ۱۴۰۰