شعری از سهند پاک بین
![شعری از سهند پاک بین شعری از سهند پاک بین](http://aghalliat.com/filam/uploads/2018/03/aghalliat.com-sahand-pakbin2.jpg)
ادبیات اقلیت ـ شعری از سهند پاک بین:
.
در ابتدا کلمه بود
و سالها بعد کلمهای را که نزد خدا بود لای انگشتهایم میگذاشتند
و هر کلمهای را که فراموش میکردم درد میکشیدم
کلمه نزد بازجویی بود که نام زنان زیبا را حفظ بود
و از نام خانوادگی منظور بدی داشت
مشغول فراموش کردن خودم هستم
فراموش کردن خودم در تو
فراموش کردن خودم بر دستات که زیر سرت نیست
فراموش کردن خودم که انگشت v در خیابان روی دستاش مانده است
در نقشهها گم شدهایم
در نقشهها معلوم نیستیم
و گوگل ارت هنوز ما را نیافریده است
کسی انگار نقشههای وطن را مچاله کرده باشد
یا رفتگری هر روز کمی از خاک وطن را با خاکانداز دور بریزد
ما در خاکهای دور ریز زندگی میکردیم
ودر یک ناگهان چند ساله دیدیم که خاکریزها را جارو کردهاند.
پسر داییام جای همۀ ما شهید شد
و پشت به دوربینها یک آخ زیبا گفت
و تنها کوچهای در دیزج را فتح کرد
نام تو را میبندم به زخم هشت سال جنگ
نام تو را میبندم به کوچههای شهری که لبریز از رانهای محرک است
و ارواح عبوس در آن میچرخند
و حزن انگار کساناش را به شبگردی آورده است و به ما میگوید بترسید
میترسم و در دهانام کلمات پناه گرفتهاند
که از شعر سعید سلطان پور در جیبات میترسی
از عکس مصدق در خانه میترسم
از همراهی زنان زیبا میترسیم
از فیلم مالنا در کیفاش میترسد
وقتی با دوستانام آرام آرام حرف میزنیم
از دوستانام آرام آرام میترسم
از آرام آرام میترسم.
میترسم و نامات در شهر میچرخد
و باد آتشی را دهان به دهان میبرد
دهان به دهان میروم
یک روز میرسم به دهانی که میبوسدت
میرسم به دهانی که چانه میزند سر قیمت سوتین
دهانی که توی خودش داد میزند در سبزه میدان
شوکر
اسپری تأخیری
پاسور.
.
ادبیات اقلیت / ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
![](http://aghalliat.com/filam/uploads/2017/03/aghalliat.com-telegramchanel3-1.jpg)