شعری از لیلا درخش Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ شعری از لیلا درخش: ***   کوتاه بیا سخت نگیر امان بده گاهی! سرازیر شانه‌ات شوم تو عمامه‌پیچ بوسه‌هایم شو من آرام‌تر از دستار حسنک این‌بار مرت ادبیات اقلیت ـ شعری از لیلا درخش: ***   کوتاه بیا سخت نگیر امان بده گاهی! سرازیر شانه‌ات شوم تو عمامه‌پیچ بوسه‌هایم شو من آرام‌تر از دستار حسنک این‌بار مرت Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » شعر » شعری از لیلا درخش

شعری از لیلا درخش

شعری از لیلا درخش

ادبیات اقلیت ـ شعری از لیلا درخش:

***

 

کوتاه بیا
سخت نگیر
امان بده
گاهی! سرازیر شانه‌ات شوم
تو عمامه‌پیچ بوسه‌هایم شو
من آرام‌تر از دستار حسنک
این‌بار مرتب
بپاشم بر تاریخ مردانه‌ای که تو را به دار می‌برد
تو نفس‌های آخرت را به کوه‌ها بسپار
یا بر پشتۀ همین کولبران
من، اما
تنم را
میان آخرین قطرۀ قنات خشک شریعتی
هدر دهم
تو وضو با آب‌های جاری من بگیر
قامت ببند
مکبران صدا می‌زنند
زود باش
شاید امشب تو را دو رکعت خواندم
شاید!!!
شاید به پای ایمانت ماندم
شاید!!!

ای ایمان بعد از این
تو رسالت ناتمام کدام پیامبری؟
من زخم‌های زیر تحت‌الحنک توام
مرا روی شانه‌ات بریز
مسلمان باش، بریز
تو ناخوانده‌ترین محمدی بر این بشارت که منم
بگذار شعر باشم در آخرین اعجازت
نبوتت را چتر کن بر شانه‌ام
رَگ بزن مرا رَگ
می‌خواهم تمام اوراد جهان
بوی خون دهد
بوی خونی که میان رگ‌های من سیاه‌تر از نفت خاورمیانه است
ملّی کن مرا
در آخرین روزهای اسفند
به انحصار درآور
برای شب‌های بی‌شعر
من از فرداهای مبادا می‌ترسم
از خشکیدن نفت‌های درونم بیشتر
راستی اگر خشک شد؟
چگونه آتش کشم تو را
وقتی نشسته در تن منی؟

ادبیات اقلیت / ۱۴ اسفند ۱۳۹۶

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا