شکل ابرها / شعری از راد قنبری
ادبیات اقلیت ـ شعر “شکل ابرها” از راد قنبری:
شکل ابرها
برای هوشنگ چالنگی
.
شکل کدام ابر به اندوه ِآسمان میافزاید؟
ابری که سپید و ممتد بود
و شبیه ِ ردّ پای بمبافکنها از اقلیم رؤیاها میگذشت.
این را کودکیام گفت
.
و یا آنکه
پارهپاره و سرخ بود
و به قصد ِ کشت، زیبا
و تمام ِ خاورمیانه را باریده بود.
این را پرندهای مهاجر گفت
.
و یا آن ابر سیاه و سوگوار
که از تشییع یک هواپیمای مسافربری باز میگشت.
این را شانههای خمیدهی کوه گفت
و یا آن ابر خیس و عریان
که در پنهانِ یک دشت
بهزور باروَر شد
و هنوز دیوانهوار میبارد و مینالد
بی هیچ نرگسزاری در خاطرهاش
این را حنجرهی خشک تالاب گفت
.
و یا آنکه زندانبان گفت
آن ابرِ ممنوعالملاقات
که سهمِ دریچهها را از اندوه پرداخت میکند
و یا آن ابر که تا صبح بیدار میماند
تا ماه خوابش نبرد
این را یوزِ درّهها میگفت
.
و یا شاید ابری با خطبههای آتشین
که بر سقف و میدانهای خالی این شهر
میغرّد و میبارد
این را مادری با چشمهای مانده به در میگفت
.
و یا آن تکه که آرام
آرام
محو میشود
و هرگز نمیبارد
این را تو میگفتی
راد قنبری
ادبیات اقلیت / ۵ مهر ۱۴۰۰