صدای آلودۀ ابرشهرها: پرونده ای برای رمان پرندگان شر Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ «صدای آلودۀ ابرشهرها» عنوان پروندۀ مجلۀ اینترنتی سفید است برای رمان پرندگان شر نوشتۀ آرمان سلاح ورزی. نویسنده‌ای جوان که در سبک «علمی تخیلی»، «پا ادبیات اقلیت ـ «صدای آلودۀ ابرشهرها» عنوان پروندۀ مجلۀ اینترنتی سفید است برای رمان پرندگان شر نوشتۀ آرمان سلاح ورزی. نویسنده‌ای جوان که در سبک «علمی تخیلی»، «پا Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » خبر و گزارش » صدای آلودۀ ابرشهرها: پرونده ای برای رمان پرندگان شر

صدای آلودۀ ابرشهرها: پرونده ای برای رمان پرندگان شر

صدای آلودۀ ابرشهرها: پرونده ای برای رمان پرندگان شر

ادبیات اقلیت ـ «صدای آلودۀ ابرشهرها» عنوان پروندۀ مجلۀ اینترنتی سفید است برای رمان پرندگان شر نوشتۀ آرمان سلاح ورزی. نویسنده‌ای جوان که در سبک «علمی تخیلی»، «پانک» و «نوآر» می‌نویسند. در این پرونده دو یادداشت، یک مصاحبه با نویسنده و بخش‌هایی از این رمان به صورت متنی و صوتی منتشر شده است.

در بخش هایی از توضیحات این پرونده در سایت سفید آمده است:

پرونده‌ی پیشِ رو، شامل فرازهایی از پرندگان شر، رمان بلند آرمان سلاح‌ورزی، و گفت‌و‌گویی با او در باب مسئله‌ی قصه‌نویسی علمی‌تخیلی و اهمیت حضور داستان‌های ژانری با رویکرد تجربی و رادیکال در فضای خشک و ساکن ادبیات خلاقه‌ی ایران خواهد بود. سلاح‌ورزی با سابقه‌ی دو دوره‌ داوری مرحله‌ی نهایی «جایزه‌ی هنر و ادبیات گمانه‌زن» و ایفای نقش به عنوان دبیر این جایزه در آخرین دوره (سال ۱۳۹۱) از معدود فعالان جدی این عرصه به شمار می‌آید. همچنین در اولین سال برگزاری مسابقه‌ی «ادبیات علمی‌تخیلی و فانتزی» در سال ۱۳۸۴ از داستان کوتاه سلاح‌ورزی، «در انتظار آینده»، به عنوان داستان برگزیده در بخش نوآوری و سبک خاص داستانی، تقدیر گردید…«پرندگان شر» اما مهم‌ترین و به‌ثمر نشسته‌ترین تلاش آرمان سلاح‌ورزی برای تحقق آن تجربه‌ی رادیکالی‌ست که تلاش داشته در حوزه‌ی ساب‌ژانرهای متأخرترِ  ژانر علمی‌تخیلی، پیاده کند. در این پرونده گوشه‌هایی پراکنده از این رمان بلند را خواهیم خواند(که تاکنون در جای دیگری منتشر نشده‌اند) و منطق مسلط بر چنین رمان‌هایی را بررسی خواهیم کرد. رمان‌هنوز‌چاپ‌نشده‌ای که به لحاظِ تجربه‌ی زبانی، محتوای بصری و منطق داستانی، احتمالاً با هر آن‌چه تا به حال در ادبیات فارسی خوانده‌اید، تفاوت خواهد داشت.

بخش کوتاهی از آغاز رمان پرندگان شر چنین است:

آیا مسئله این بود که به قدر کسری از ثانیه، بدن را زودتر از موعود ربوده بود؟ بلافاصله بعد از ورود به تن تازه میتوانست پایین کشیده شدن را احساس کند، یا مثلاً ذوب شدن را، مثل چیز سبک هوشیاری که برای اولین بار در کرانههای میدان جاذبهای قرار میگیرد و شکست ارادهاش را در برابر سقوط / فروذوبیدن احساس میکند: هوشیاریِ باریکشونده، و بعد خاموشی کامل، صدایی که در نظرش صدای سوءعمل مغزش بود، نفیر نویزخوردهای که رو به نتهای بینهایت زیر پیش میرفت، و بعد که با ارادهای زیاد چشم باز کرد، بیاختیار و بلند گفت «اوه شت مُردم» و به پرندۀ عظیمی خیره ماند (شاید عقاب. ها؟)، نشسته مقابلش در میدانِ مینهای زیبا (چشمدار، سیاهِ کرومی با شاخههای متعالی آنتنهاشان) و پرنده، توکزنان به ماشۀ مینها مثل وقت برداشتن دانه از زمین، در مقابلاش به آسمان بالا رفت و در آنجا معلق ماند…

صفحۀ ویژۀ این پرونده در سایت سفید را اینجا ببینید.

ادبیات اقلیت / ۲۴ آبان ۱۳۹۵

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا