فاشیسم، کلمه و هنر

فاشیسم، کلمه و هنر
کاظم هاشمی
هنر اصیل در مقابل هیچ قدرتی گردن کج نمیکند. هنر اصیل هنر رهایی انسان است از چنگال قدرت. هنر اصیل هیچ چارچوبی را نمیپذیرد که اگر بپذیرد مرگ خود را رقم زده است. در مقابل هنر اصیل میتوان از هنر کاذب سخن گفت. آیا اصلاً میتوان گفت که چنین هنری داریم؟ این نوع هنر کاملاً در خدمت قدرت است و رسالتش اسارت انسان است در چنگال قدرت. این هنر کاملاً ضد انسانی است. پس این نوع هنر، در اصل هنر نیست و نمیتوان نام هنر بر آن نهاد؛ چون با ذات هنر همخوانی ندارد.
هنر کاذب ابزاری است در خدمت فاشیسم. فاشیسم، با ابداع این نوع هنر و پر و بال دادن به آن، هنر اصیل را به حاشیه رانده، سرکوب کرده و از این طریق عرصه را برای اقدامات ضد انسانی خود باز میکند. (نگاه کنیم به تبعید نویسندگان و شاعران در دوران هیتلر و استالین). از اینجاست که میگوییم هنر کاذب هنری است ضد انسانی. فاشیسم سعی میکند با تبلیغات – که از مهمترین ابزارهایش است – هنر کاذب را تثبیت کند اما هرگز موفق نمیشود.
هنر کاذب دشمن آزادی است؛ چون فاشیسم دشمن آزادی است. اساس هنر کاذب بر دروغ استوار است؛ چون اساس فاشیسم بر دروغ استوار است. فاشیسم روبهرویت میایستد، در چشمانت خیره میشود و دروغ میگوید؛ چون به «کلمه» اعتقاد ندارد. کار فاشیسم تجاوز است؛ تجاوز به همه چیز، اما تجاوز به کلمه بدترینِ آنهاست. تجاوز به کلمه یعنی تجاوز به همه چیز. فاشیسم به کلمه تجاوز میکند، معنایش را میرباید و آن را به یک فاحشه بدل میسازد؛ یعنی کلمه وجود دارد؛ مورد استفاده (بخوانید سوءاستفاده) قرار میگیرد اما کسی باورش ندارد؛ چون از خود تهی شده است؛ همه چیز قلابی و ظاهری است؛ اخلاق قلابی، هنر قلابی و هزاران قلابی دیگر؛ مسخ کامل، یک جهان جعلی کامل.
فاشیسم از قلم میترسد؛ به خونش تشنه است؛ چون تنها کلمه است که میتواند از میدان به درش ببرد. فاشیسم قداره میبندد؛ چون با کلمه میانهای ندارد؛ از کلمه بیزار است؛ چون تنها کلمه است که تهدیدش میکند. اینجاست که سفلهپروری رواج مییابد و اراذل و اوباش میدان مییابند و «مشتی رند را سیم و زر میدهند» تا به نخبگان سنگ زنند و میزنند و چنین میشود که پخمه (قداره) در جای نخبه (کلمه) مینشیند.
زبان فاشیسم زبان تهدید (قداره) است نه زبان گفت و گو (کلمه). کلمه، دشمن اصلی فاشیسم است؛ از این رو، فاشیسم با تجاوز به کلمه، زهرش را میگیرد و خود را نجات میدهد. فاشیسم با ربودن معنای کلمه و تبدیل کردن آن به یک فاحشه، همیشه و همه جا از آن استفاده (بخوانید سوءاستفاده) میکند، بیآنکه به آن ایمان داشته باشد و به آن عمل کند. اینجاست که فاشیسم به آرامی دست پوپولیسم را میفشارد؛ چون برای بقای خود به آن نیاز دارد.
فاشیسم کلمه را به طبلی توخالی بدل میکند که تنها شکل و صدا از آن باقی میماند؛ از این رو، در خرج کردن کلمه ترسی به خود راه نمیدهد. فاشیسم، زبان را مصادره میکند و با کنترل کلمه، جامعه را کنترل کرده و از خود مراقبت میکند. فاشیسم، کلمات را قتل عام میکند؛ چون اگر کلمه زنده بماند فاشیسم زنده نخواهد ماند.
هنر اصیل در مقابل این تجاوز و قتل عام و جهان جعلی میایستد؛ از این رو، فاشیسم از هنر اصیل میترسد؛ چون هنر اصیل بر صداقت استوار است و دشمن دروغ و دورویی است. از اینجاست که صداقت، نفس جنایت میشود و هرکه راست بگوید و از ریا بپرهیزد دشمن تلقی میشود که باید سرکوب شود و هنر اصیل سرکوب و تبعید میشود؛ چون هنر صداقت است و صداقت در مکتب دروغ، جرم محسوب میشود.
مهم نیست که فاشیسم به آنچه میگوید اعتقاد دارد یا نه و حتی مهم نیست که مردم به آنچه فاشیسم میگوید اعتقاد دارند یا نه، مهم این است که مردم باید تظاهر کنند که اعتقاد دارند و اینجاست که ریا و دروغ ابزاری میشود در دست فاشیسم. هنر اصیل این دروغ را در هم میشکند و علیه ریا و دورویی قد علم میکند و دست فاشیسم را رو میکند؛ از این رو، فاشیسم، هرگز هنر اصیل را برنمیتابد و با آن دشمنی میکند.
فاشیسم مکتب سقوط است؛ سقوط انسان. هر مکتبی که انسانمحور نباشد پوچ و خرافه است و فاشیسم پوچ و خرافه است؛ چون بر ضد انسان است. هنر اصیل در مقابل این سقوط میایستد؛ هنر اصیل هرگز خود را نمیفروشد. هنر اصیل و فاشیسم دو خط موازیاند که هرگز به هم نمیرسند مگر در میدان جنگ؛ چون هنر اصیل هنر سازش نیست؛ هنر نجات انسان است؛ نجات انسان از مسخ و شیوارگی و سقوط.
هنر اصیل بلای جان فاشیسم است و تا هنر اصیل وجود داشته باشد فاشیسم خواب خوشی نخواهد داشت.
ادبیات اقلیت / ۲۴ اسفند ۱۳۹۸
