قرنطینه / یادداشتی از محسن اماموردی
قرنطینه
محسن امام وردی
قرنطینه معادلِ همآوای Quarantaine در لاتین است. در شاخههای زندۀ لاتین، قرنطینه از بُن Quarant به معنای عدد چهل مشتق شده. برگردان سرراست و دقیق قرنطینه به فارسی، چلّه است.
تعقیب این تشابه لفظ در عربی و لاتین، ناگزیر وابسته به بررسی متنهای همجنس و مقاطع تاریخیِ همسایگیِ این دو زبان با هم است؛ از طرفی این برخورد با اعداد و این دست رفتارهای آئینی بر پایۀ اعداد، محدود به دورۀ تسلطِ اساطیر تئولوژیک بر دانش -پزشکی- است. زمانهای که انسان هنوز به خود اعتمادی برای برطرف کردن مصیبتها نداشت. خدا داده بود، خدا هم میگرفت: انسان، مطیع و ناظر باید یک گوشه صبر میکرد تا زمان به ارادۀ الهی مصیبتها را با خود ببرد.
با ردیابی عدد چهل در متنهای مذهبی کهن، متوجه میشویم این عدد چندان در یونان کارایی نداشته، گاهی فیثاغورث و همدستهایش از چهل برای تبیین حرکت سیارات استفاده میکردند، امّا در تورات مشخصاً دورههای بلا و شر و مصیبت با چهل شمرده میشوند. تأکید روی چهل، این عدد را به محدوده و قالبی برای تولید مصیبت به دست یهوه تبدیل کرده.
توفانِ نوح، چهل روز طول میکشد. سرگردانیِ بنیاسرائیل در بیابان و ممنوعیت ورودشان به سرزمین مقدس چهل سال. موسی و الیشع و عیسا هر کدام چهل روز را در بیابان سر میکنند. چهل در عهدعتیق عددِ یک نسل است: موعدِ منقضی شدنِ چیزِ قبلی و زایش چیزِ دیگر.
بعد از این، در عهد جدید، مسیح چهل روز در قبر میماند. فاصلۀ بین رستاخیز و بازگشت مسیح، چهل روز است.
اسلام در مجاورت جغرافیایی با یهودیت و مسیحیت، چهل را ارث میبرد. در قرآن معمولاً استفاده از چهل، برای بازگو کردن مصایب موسی و بنیاسرائیل است.
در عرفان اسلامی که به دلیل پایهریزیاش در ایران، سویههای بعضاً مانوی و زرتشتی داشته و فرصتی برای عمیقکردن مفاهیم مذهبی اسلامی با دروننگریهای شخصی در استقلال و انزوا مهیّا میکرده، چهل، مهلتی کافی برای بررسی “خود” و مرتب کردن درونیات خود است. برای مثال، عرفا مشخصاً سنتِ چلهنشینی دارند: چهل روز خلوتگزینی، با تلخی و پذیرفتن زنجیرهای از رنجها، برای باز کردن گرههای روح و وصال به مقصد.
این چهل، در رفتارهای اسطورهمحورِ فلکلور، تا همین حالا هم کش آمده: مثلاً در سنتهای عامه، مرسوم است که اگر چهل روز تحمل کنند و از خوابشان بزنند، دمِ سحر، درگاهی خانه را جارو بزنند، خضر در روز آخر از آنجا خواهد گذشت. یا چهل، در سنت ایرانیاسلامی، میزانِ دقیقِ عزاداری آدمها برای کسی است که مرده.
قرنطینگی، مرئی شدن مکافات است و چهل، بازهای برای بستهبندی ایام مکافات است. چهل یک وعده است برای درآمدن از وضعیتِ سختی. انسان به صورت تاریخی، وقتی دستش از همهجا کوتاه شده، به چهل پناه آورده. در قرآن، چهل سالگی، موعدِ پختگی و بلوغ انسان بعد از تحمل رنجها و خامیهاست: حَتَّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَهً.
نکتۀ قرنطینه به همین نحو در اتفاقهای درونی ایام قرنطینه نیست. ما با قرنطینگی و با پذیرش یک مدت: چهل، یا هر عددی، رنج را از جانب طبیعت، خدا یا هر نیرویی خارج از خودمان میپذیریم. اعتراف میکنیم که جز تخیل کردنِ بهبود، کاری از دست ما برنمیآید. این، خود کاری برای محدود کردن آیندۀ مصیبت است، یکجور جعلکردنِ امید با حواله کردنش به آینده. ما با تخمین و پیشگوییِ تاریخ انقضای مصیبت، دست و پای شر و مصیبت را در تخیل خودمان میبندیم و ادامه میدهیم.
_کشتی در تاریکی دریا، به سمت نقطۀ روشنِ فانوس حرکت میکند. در تاریکی به بندر میرسد. آدمها از اینکه رسیدهند، نفس راحت میکشند. از کشتی پیاده میشوند. همچنان در ساحل هم، مثل دریا شب است؛ همهچیز تاریک است، تنها، آدمها در دل خودشان، به ساحل رسیدهند. شب باقی میماند.__
ادبیات اقلیت / ۳۰ فروردین ۱۳۹۹