نخستین مجموعه داستان محمد خضیر، نویسندۀ عراقی، در انتظار نشر
ادبیات اقلیت ـ ادبیات خاورمیانه و نگاه جدیتر به آن موضوعی است که کمتر مورد توجه اهالی ادبیات فارسی بوده است. علیرغم اینکه نزدیکی فرهنگی و جغرافیایی کشورهای غیرفارسی زبان منطقۀ خاورمیانه به ما فارسیزبانان میتواند هم برای خوانندگان ادبیات جذاب باشد و هم برای تولیدکنندگان، پیشِ روی گذارندۀ امکانات تازه. هرچند میتوان مشاهده کرد که اخیراً در میان اهالی فرهنگ و ادبیات، و نیز مترجمان، توجه به ادبیات داستانی و شعر خاورمیانه، جدیتر شده است. و هر روز نامهای تازهای از نویسندگان و شاعران کشورهای منطقه را میشنویم که پیش از این نشنیده بودیم.
یکی از این نویسندگان که تا به حال کاری از او در ایران منتشر نشده است و در عین حال از نویسندگان برجستۀ منطقۀ ماست، محمد خضیر، داستاننویس عراقی ساکن بصره است که اخیراً مجموعهای از داستانهای او را فرزدق اسدی ترجمه کرده است.
«شاید بتوان محمد خضیر را مهمترین نویسندۀ داستان کوتاه در عراق بهشمار آورد. ظهور او در نویسندگان نسل دههی پنجاه و شصت میلادی که خود نسلی طلایی به شمار می آمدند یک اتفاق تعیینکننده بود.»
این بخشی از مقدمهای است که فرزدق اسدی برای مجموعهداستان خضیر نوشته و در اختیار «ادبیات اقلیت» گذاشته است. در ادامۀ این متن آمده است:
«خضیر افزون بر آنکه داستان معاصر عراق را با دیدگاه نو و استوارى که در ساختار و نثر داستان بهکار گرفت، به یکباره چند پله بالاتر کشید، توانست این گونۀ ادبی را از فضاهای «رؤیا»زدهای که تا آن زمان بر آن حاکم بود، رهایی دهد؛ و بهطور موازی خواننده و نویسنده را از داستان متوقعتر کند. همزمانی او در رویآوری به فضاهای غریب و ناآشنا که از جمله در آثار بورخس دیده میشد، آفاق نوینی را به روی این گونهی ادبی در عراق ـ و دیگر کشورهای عربی ـ گشود. او فردى ژرفکاو است که تا عمق دلالتهای باستانی و ناخودآگاه متن نفوذ میکند و معانی نهفته در زوایای ناپیدای آن را بیرون میکشد.»
«نثر محمد خضیر نیز نثری مختص اوست. نثری که بر زمینهای آرکائیک ایستاده است و گاه کارکردی حتی خارج از تصور زبان را از آن استخراج میکند. چیرگی وی بر زبان، حیرت انگیز است. او واژگان و ترکیبهاى فراوانی را به چالش کشیده و با ورزدادنشان چیزهایی را به زبان عربی ـ بهویژه در حوزهی ادبیات داستانی آن ـ افزوده است.»
«اشتهار محمد خضیر در داستانهای کوتاه اوست؛ که بسیاریشان لذت خواندن یک کار کلاسیک را به خواننده میبخشند.»
مجموعهداستانی که فرزدق اسدی از محمد خضیر ترجمه کرده است، در بر دارندۀ نه داستان کوتاه از دورهها و سبکهای مختلف کاری محمد خضیر است که قدیمیترین داستان آن به سال ۱۹۶۶ برمیگردد و جدیدترینشان در سال ۲۰۱۲ نوشته شده است.
از داستانهای این مجموعه، پیش از این داستان «تابوت» در مجلۀ همشهری داستان و داستان «ایزد تالابها» در مجلۀ «پرنیان» همدان با ترجمۀ فرزدق اسدی منتشر شده است.
فرزدق اسدی دربارۀ زمان انتشار این مجموعه توضیح داد: انتشارات «دنیای اقتصاد» که وارد نشر در حوزۀ ادبیات و هنر شده است و با کارهای خوب و پدیدآورندگان خوبی آغاز به تعامل کرده است، قصد داشت مجموعهای متشکل از چند کتاب از ادبیات معاصر عربی را همزمان به بازار کتاب و به دست خواننده برساند… غیر از خودم میدانم رضا عامری و رحیم فروغی هم در این پروژه کار دادهاند… اما با فوت دوست خوبمان مصطفی امینی، که مسئول بخش خاورمیانۀ این پروژه در انتشارات «دنیای اقتصاد» و پیگیر مجموع قضایا بود، نمیدانم کار به کجا بینجامد.
ادبیات اقلیت / ۳۰ دی ۱۳۹۴