ادبیات اقلیت ـ “هسته پنهانی از شادی در رفتار مراقبانه” در مجموعۀ مدرسه خوشبختی نوشتۀ مرتضا کربلایی لو:
***
برای اینکه عزیزی را از خوابی که رفته بیدار نکنید، کلید را آهسته در دماغ قفل میکنید و آهسته میچرخانید. لولا بهاندازه چرب است و نمینالد. پس با نفس حبس وارد خانه میشوید، گوش میایستید صدای منظم دم و بازدم عزیزتان را بشنوید. خدا را شکر که در خواب است و دردی نمیکشد. خواب به حال عزیزتان خوب است. با گامهای گربهای، پاورچین و پاترس، به سمت چوب لباس میروید و با خش خش حداقلی جامه عوض میکنید. دست میشویید و از یخچال، آهسته چیزی برای خوردن یا نوشیدن برمیدارید و مینشینید. همۀ اینها مراقبت از عزیزتان است که یا خسته است یا بیمار و محتاج استراحت. همۀ این آیین، برای آرامش بهجا آورده میشود. اما فقط آرامش نیست. یک هستۀ پنهان شادی در درون این رفتار مراقبانه هست، یک تشبه به روح، یک تقرب به بیجسمی. فیلسوفان قدیم فراوان از درد جسمانیت نالیدهاند، فراوان فراخواندهاند به عالم روح، عالم نور و سرور. هرچه از لمس کلید به دندان قفل، از لمس پا به زمین، بکاهید به روح شبیهترید. و هرچه از لمس بکاهید، بیسروصداترید.
(یادداشتهای اینستاگرامی مرتضا کربلایی لو)
ادبیات اقلیت / ۱۷ شهریور ۱۳۹۷
آخرین دیدگاه ها