گزارشی از نشست نقد و بررسی رمان “بداهه در لامینور” نوشتۀ مرجان صادقی

ادبیات اقلیت ـ چهارمین نشست از سلسله نشستهای «شبهای داستان فارسی» در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان با نقد و بررسی رمان بداهه در لامینور و با حضور نویسندۀ اثر مرجان صادقی و منتقدان نسترن مکارمی و سالار خوشخو، دوشنبه چهاردهم تیر ۱۴۰۰ برگزار شد.
مرجان صادقی نویسندۀ رمان بداهه در لامینور متولد اسفند ۱۳۶۴ از تهران و دانشآموختۀ کارشناسیارشد ارتباطات از دانشگاه سوره است که پیش از این، مجموعهداستان مردن به روایت مرداد و هاسمیک از او منتشر شده بود که مردن به روایت مرداد نامزد جایزۀ ادبی جلال و هاسمیک نامزد جایزۀ ادبی مازندران و جایزۀ ادبی مشهد شده است.
تحقیق و پژوهش لازمۀ نوشتن است
در ابتدای جلسه، مدیر نشست، بهاره حجتی با این پرسش از نویسنده که روند شکلگیری رمان از ایده تا اجرا چگونه سپری شد و تحقیق و پژوهش برای رمان چه مدتی بهطول انجامید گفتوگو را آغاز کرد. مرجان صادقی پاسخ داد: در ابتدا که شروع به نوشتن کردم نمیدانستم داستانی که مینویسم رمان خواهد شد. یکی دو فصل نوشتم و بعد آن را کنار گذاشتم اما دوباره از مهر و آبان ۹۷ شروع به نوشتن کردم. سرعت و روند نوشتن خیلیخوب پیش رفت و متوجه شدم که با یک رمان روبهرو هستم و یکسوم پایانی کار برایم بسیار راحت بود.
صادقی پژوهش و تحقیق را لازمۀ نوشتن دانست و افزود: هر نویسندهای فراخور چیزی که مینویسد لازم است پژوهش کند. اطلاعات من دربارۀ موسیقی بسیار کم و محدود به آن چیزی بود که در کودکی کمابیش در کلاسهای موسیقی یاد گرفته بودم. بنابراین من راجع به موسیقی، گامها، بداههنوازی، اپرا و… خیلی تحقیق کردم.
“بداهه در لامینور” ظرفیت اقتباس سینمایی دارد
در ادامۀ نشست، نسترن مکارمی، نویسنده و منتقد ادبی گفت: بداهه در لامینور یک رمان بلند ۴۰۶ صفحهای است. به اینعلت به تعداد صفحات رمان اشاره میکنم چون در سالهای اخیر کمتر نویسندهای موفق شده است رمانی با این حجم بنویسد که بتواند مخاطب را با خود همراه کند. بهطور مشخص مرجان صادقی ساختار رمان و ساختمان رمان کلاسیک را بهخوبی میشناسد. با اوج و فرودهای آن آشناست. گرهافکنیها و گرهگشاییها راه بهموقع خلق میکند و داستان برای مخاطب مبهم و یا کسلکننده نیست. نکتۀ دیگر شخصیتپردازی است. شخصیتهای داستانی با جزئیات فراوان ساخته و پرداخته شدهاند. تصویرسازیِ فضاها قوی است. بداهه در لامینور رمانی است که بهراحتی میتواند از آن اقتباس سینمایی کرد. نوع نوشتار این رمان و جزئیات دقیق و روشنی که در فضاسازی و شخصیتپردازی آمده است زمینۀ سینماییکردن رمان را فراهم کرده است.
نویسندۀ کتاب توتال محدودیتی را که اساس شکلگیری این رمان است مهم دانست و آوازخوانی زنان در ایران را دغدغهای برای خلق بداهه در لامینور دانست.
رمانی قصهگو که در دام مبهمگویی نیفتاده است
سپس منتقد دیگر، سالار خوشخو، با استناد به کتاب نقد ادبی با رویکرد روایتشناسی، نوشتۀ حسین پاینده اظهار داشت: اصل داستانگویی بهدستدادن اطلاعات نیست بلکه دریغکردن اطلاعات است. خوانندگان داستان اغلب چیزهایی را میدانند که شخصیتهای داستان نمیدانند. سازوکار اصلی داستانها عبارت است از تأخیر در بیان علتها یا بهتعویقانداختن ارائۀ اطلاعات. بداهه در لامینور از این منظر در دام مبهمگویی نیفتاده است و رمان قصهگویی است. نویسنده سعی نکرده با نگفتنهای بیش از حد، ادعای نوشتن کند.
خوشخو دربارۀ شخصیتهای بداهه در لامینور توضیح داد: ارسطو در رسالۀ شعرشناسی، شخصیت و کنش را از عناصر اصلی داستان میداند. یعنی شخصیتها باید با توجه به کنشها شناخته شوند که در بداهه در لامینور این امر وجود دارد. مثلاً رابطۀ بهمن و پسرش یا نیل و خواهرش بههمین طریق به مخاطب نشان داده میشود. نویسنده اضافهنویسی نمیکند و با رفتارها و کنشها نشان میدهد. نکتۀ دیگر توصیفهای داستانی است. بهطورکلی توصیفها روند روایت را کند میکنند اما در بداهه درلامینور توصیفها رمان را پیش میبردند و اگر توصیفها را حذف کنیم، رخداد داستانی اتفاق نمیافتد. توصیفها در خدمت داستان است مثل توصیف آکواریوم.
او همچنین دربارۀ محتوای رمان گفت: موضوع مشترک شخصیتها تنهایی است. نویسنده از تنهایی آدمها استفاده و آنها را دور هم جمع کرده است. بداهه در لامینور در تأیید این جملات از کتاب چگونه شعر بخوانیم اثر تری ایگلتون است آنجا که میگوید: آنچه ما امروز هدر میدهیم، موضوعات یا وقایع نیستند بلکه تجربۀ خود ما ازآنهاست. درست همانطور که هیچ نیازی نمیبینیم از اتومبیلمان پا بیرون بگذاریم هیچ نیازی هم نمیبینیم از کاسۀ سرمان بیرون برویم. تجربه پیشاپیش بیرون منتظر است. انگار تجربه در هوا معلق مانده و منتظر است تا سوژۀ انسانی جلو بیاید و آن را در اختیار بگیرد. آبشار نیاگارا، قلعۀ دوبلین و دیوار بزرگ چین پیشاپیش تجربههای ما را رقم میزنند. تفسیری حاضر و آماده از آنها عرضه میشود و درنتیجه ما از کاری پرزحمت بینیاز میشویم. آنچه مهم است خود مکان نیست بلکه روند برخورداری از آنهاست. ما تجربهها را مثل تیشرت خریداری میکنیم.
این نویسنده و منتقد ادبی افزود: من از اسم کتاب برداشت موسیقایی داشتم که تفاوت دو نوع موسیقی در آن مشاهده میشود؛ موسیقی چندصدایی هماهنگ هرمونتیک و موسیقی چندصدایی مستقل پلی فونیک.
در پایان جلسه، همراهانِ باشگاه همشهریان داستان که در این نشست مجازی حضور داشتند، پرسشهای خود را مطرح کردند.
این جلسه که چهارمین نشست از سلسله نشستهای شبهای داستان فارسی بود در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان و از طریق ویسچت برگزار شد و فایل صوتی آن در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان قابلبارگیری و شنیدن است.
ادبیات اقلیت / ۳ شهریور ۱۴۰۰
