تأثیر رمان بر جامعه از دیدگاه جامعه شناختی Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ نشست «جامعه و رمان» روز یکشنبه، ۲۴ آبان ۱۳۹۴ با حضور دکتر مرتضی منادی، جامعه‌شناس و دانشیار دانشگاه الزهرا، در خانه فرهنگ صدف تهران برگزار شد. در ادبیات اقلیت ـ نشست «جامعه و رمان» روز یکشنبه، ۲۴ آبان ۱۳۹۴ با حضور دکتر مرتضی منادی، جامعه‌شناس و دانشیار دانشگاه الزهرا، در خانه فرهنگ صدف تهران برگزار شد. در Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » خبر و گزارش » تأثیر رمان بر جامعه از دیدگاه جامعه شناختی

تأثیر رمان بر جامعه از دیدگاه جامعه شناختی

گزارشی از سخنرانی دکتر مرتضی منادی در نشست «جامعه و رمان»
تأثیر رمان بر جامعه از دیدگاه جامعه شناختی

ادبیات اقلیت ـ نشست «جامعه و رمان» روز یکشنبه، ۲۴ آبان ۱۳۹۴ با حضور دکتر مرتضی منادی، جامعه‌شناس و دانشیار دانشگاه الزهرا، در خانه فرهنگ صدف تهران برگزار شد.

در این نشست، دکتر منادی، به بررسی ارتباط جامعه و رمان با رویکردی مقایسه‌ای میان ایران و فرانسه، در سه بخش مختلف پرداخت. وی، در بخش اول، مکاتب ادبی و زادگاه هریک را به طور مختصر بررسی کرد و در بخش دوم، اهمیت جایزۀ ادبی نوبل را بیان کرد و مقایسه‌ا‌ی آماری‌ در مورد کشورهایی که این جایزه را در طی سال‌های مختلف دریافت کرده‌اند، ارائه کرد و در بخش سوم سخنرانی خود به ذکر مواردی در ارتباط با اثرات مثبت مطالعه و اهمیت آن در کشور فرانسه پرداخت.

وی که خود، حدود بیست سال در فرانسه زندگی کرده و به تحصیل و کار در این کشور مشغول بوده است، در انتهای هر بخش دو سوال مطرح کرد و در پایان نشست در مقایسه ای میان کشورهای ایران و فرانسه به این سؤال‌ها پاسخ گفت.

بخش اول: زادگاه انواع مکاتب ادبی

دکتر منادی در این تکه از پازل سخنرانی خود، به شرح مختصری از مکاتب ادبی و معرفی زادگاه هر کدام پرداخت. فهرست این مکتب‌ها از این قرارند: مکتب کلاسیک: فرانسه؛ مکتب رمانتیک: انگلستان؛ مکتب رئالیسم: فرانسه؛ مکتب ناتورالیسم: فرانسه؛ مکتب پارناس: فرانسه؛ مکتب سمبولیسم: مکتبی جهان‌وطن بوده و نویسنده‌هایی از کشورهایی چون بلژیک، آمریکا، روسیه و یونان در شکل گیری آن دخل داشته اند؛ مکتب فوتوریسم: ابتدا در ایتالیا و روسیه مطرح شد، ولی شناسنامۀ آن در پاریس صادر شده است؛ مکتب آکمه‌ایسم: روسیه؛ مکتب اکسپرسیونیسم: آلمان؛ مکتب کوبیسم: فرانسه؛ مکتب دادائیسم: سوییس و آمریکا؛ مکتب سوررئالیسم: فرانسه؛ مکتب اگزیستانسالیسم: فرانسه.

دکتر منادی پس از توضیح دربارۀ مکتب های فوق، و با توجه به اینکه زادگاه بیشتر این مکاتب کشور فرانسه است، در انتهای این بخش، دو پرسش زیر را مطرح کرد:

۱. چرا بیشترین مکاتب ادبی، در کشور فرانسه شکل گرفته است؟

۲. تعدد شکل‌گیری مکاتب ادبی در فرانسه چه تأثیری در مردم و جامعۀ فرانسه داشته است؟

بخش دوم: اهمیت مخاطب‌مداری و جایزۀ نوبل

دکتر منادی در ابتدای بخش دوم سخنان خود، بر اهمیت مخاطب‌مداری در برابر مشتری‌مداری برای نویسندگان و به طور کلی خالقان آثار هنری تأکید و بیان کرد که در ایران، اکثر افراد، مصرف‌کنندۀ هنر هستند و نه مخاطب آن و گفت که این قضیه فاجعه است.

او مخاطب را کسی معرفی کرد که بتواند با اثر ارتباط دوسویه برقرار کند و این برقراری ارتباط یک جریان رفت و برگشتی است و افزود: برای خالقِ اثر اهمیت دارد که مخاطب او را درک کند و پیامی را که قصد انتقالش را داشته است، بفهمد. برای مثال، برای سازندۀ یک فیلم مهم است که بداند آیا مخاطب در آن فیلم متوجه تقابل سنت و مدرنتیه شده است یا خیر.

وی افزود: اهمیت جایزۀ نوبل نیز از همین‌روست که نویسنده احساس می‌کند مخاطبانش او را درک کرده اند. این جایزه، از سال ۱۹۰۱، هر سال، به استثنای چند سال، از جمله در زمان جنگ‌های جهانی، اهدا شده است.

دکتر منادی، سپس با اشاره به ملیت برندگان جایزۀ ادبی نوبل، برخی از کشور‌ها را با ذکر تعداد برندگان نوبل در آن کشور نام برد:

نام کشورتعدادنام کشورتعدادنام کشورتعداد
فرانسه۱۵.۵روسیه۳کلمبیا۱
بریتانیا۱۱دانمارک۲چکسلواکی۱
ایالات متحده۱۰سوییس۲پرتقال۱
آلمان۸شیلی۲مجارستان۱
سوئد۸یونان۲اتریش۱
ایتالیا۶ژاپن۲کانادا۱
اسپانیا۵.۵آفریقای جنوبی۲هند۱
لهستان۳.۵بلژیک۱ترکیه۱
ایرلند۳فنلاند۱مصر۱
نروژ۳ایسلند۱

وی از رومن رولان، ژان پل سار‌تر و آندره ژید به عنوان برخی برندگان فرانسوی این جایزه نام برد و دربارۀ آندره ژید گفت: او کسی است که در دایره المعارف بزرگ ادبیات فرانسه، بوف کور، نوشتهٔ صادق هدایت را یکی از پنج اثر بر‌تر سوررئالیستی جهان می‌داند. [۱]

وی به علاقه‌مندانِ آشنا به زبان فرانسه توصیه کرد که سخنرانی آلبر کامو در مراسم دریافت جایزه نوبل را که در سال ۱۹۵۷ ایراد کرد، گوش بدهند.

منادی در انتهای این بخش نیز این دو سؤال را مطرح کرد:

۱. چرا بیشترین تعداد جایزهٔ نوبل را فرانسوی‌ها برده‌اند؟

۲. اثرات و پیامدهای دریافت جوایز ادبی برای مردم و جامعهٔ فرانسه چیست؟

به نظر منادی، پاسخ به پرسش اول از این بخش، با پاسخ به پرسش اول از بخش اول، همخوانی و هم‌پوشانی و رابطه‎ی علت و معلولی دارد.

بخش سوم: اهمیت مطالعه در کشور فرانسه، اثرات و پیامدهای آن

سومین تکه از پازل سخنرانی دکتر منادی با توضیحاتی در مورد آثار زولا آغاز شد.

منادی ابتدا به این قضیه اشاره کرد که وقتی رمان «نانا» به بازار آمد، در خانواده‌های متعددی، هم زن و هم مرد، کتاب را می‌خریدند. چرا که نمی‌خواستند منتظر بمانند تا همسرشان آن را تمام کرده و سپس شروع به خواندن کنند و این نشان‌دهندهٔ علاقه‌مندی آن‌ها به مطالعه است.

منادی گفت: زولا در ابتدای «نانا» می‌نویسد که رمان «دکهٔ پیاله‌فروشی»اش به قدری فروش رفته که نویسنده توانایی مالی خرید یک ویلا در جنگل مدان پاریس را پیدا کرده و به این ترتیب توانسته روزهای چهارشنبه علاقه‌مندان به ادبیات را در‌‌ همان ویلا دور هم جمع کند.

در باب اهمیت مطالعه به طور کلی و نه تنها رمان، در کشور فرانسه، منادی به فروش کتاب خاطرات ریمون آرون، جامعه‌شناس فرانسوی و تیراژ ۴۰۰۰۰ نسخه‌ای آن اشاره کرد.

وی همچنین آماری را بیان کرد، از جمله آنکه سال ۲۰۰۹، در فرانسه با جمعیت ۷۵ میلیون نفر، آمار فروش کتاب، ۴۶۸ میلیون جلد بوده است.

منادی در ادامه گفت: تعداد دانشجویان فرانسوی، ۳۰ درصد کمتر از دانشجویان ایرانی و نرخ کتاب در آنجا بسیار گران است. با این حال، میانگینِ زمان مطالعه فرانسویان ۱۲۰ دقیقه است. به طوری که فرانسه تا سال گذشته رتبه اول را داشته است و در حال حاضر ژاپن در این جایگاه قرار دارد.

دکتر منادی در ادامه دو پرسش دیگر را طرح کرد و سپس به تکمیل مباحث این بخش پرداخت.

۱. چرا میزان مطالعه فرانسوی‌ها تا این حد بالاست؟

۲. این میزان مطالعه چه تأثیری جامعه و مردم فرانسه می‌گذارد؟

منادی در ادامه، در مقایسه ایران با کشور فرانسه به ذکر آمارهایی از منابع مختلف در مورد میزان مطالعه در ایران پرداخت:

وی گفت: احمد آرام، چهره ماندگار، در تلویزیون اعلام کرد که اولین کتاب من در زمانی که ایران ۱۴ میلیون جمعیت داشت، با تیراژ ۷۰۰ نسخه چاپ شده است. و این در حالی است که تعداد با سوادان در آن زمان کمتر از چندصدهزار نفر بوده است.

منادی سپس به ذکر آماری در مورد تعداد تیراژ کتاب در طول ۴۰ سال گذشته پرداخت و گفت: بر اساس آمار، این تعداد از ۵۰۰۰ به ۲۲۰۰، ۱۵۶۰ و امروزه به ۵۰۰ نسخه کاهش پیدا کرده است. به جز تعداد معدودی کتاب‌های دانشگاهی که ممکن است در تیراژ ۵۰۰۰ تایی چاپ شود و آن هم به دلیل کاربرد آموزشی در دانشگاه است. این در حالی است که ایران، حدود بیست میلیون تحصیل‌کردهٔ دانشگاهی، پنج میلیون نفر دانشجو و دو و نیم میلیون نفر دانشجوی رشته علوم انسانی دارد.

وی در ادامه گفت: اشعری، رییس سابق کتابخانه ملی ایران اعلام کرده بود که میزان سرانه مطالعه ایرانیان دو دقیقه در روز است. یعنی فرانسوی‌ها شصت‌برابر بیشتر از ایرانیان در روز مطالعه می‌کنند.

وی همچنین بر اساس آماری که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بیان کرده است، آمار کسانی را که به ازای هر هزار نفر، روزنامه می‌خوانند این‌گونه اعلام کرد: اروپا ۹۰۰ نفر، ژاپن ۷۰۰ نفر، ایران ۹ نفر.

دکتر منادی، سپس به ذکر برخی اثرات مفید مطالعه، با فرض اینکه ایرانیان نیز مانند فرانسویان روزانه ۲ ساعت مطالعه کنند، پرداخت و این اثرات را این‌گونه برشمرد:

۱. اختصاص زمانی به مطالعه که موجب سرگرمی می‌شود.

۲. زمانی که کتابی را مطالعه کنید، تفکر فعال می‌شود. ما فکر داریم ولی از آن استفاده نمی‌کنیم. شاید گاهی بار اول برخی مطالب مبهم به نظر بیاید، ولی با مطالعۀ مجدد این ابهامات برطرف خواهد شد. برای مثال، در کتابی از مرحوم مطهری خواندم که ابن‌سینا، جمهور افلاطون را ۴۰ بار مطالعه کرد تا آن را فهمید. وی افزود: در مرحلهٔ بعد و پس از مطالعه‌، ممکن است با مطلب یا نقدی راجع به‌‌ همان کتاب مواجه شوید که موجب کنکاش یا مطالعه مجدد اثر و در ‌‌نهایت تقویت هوش و حافظه می‌شود. برای مثال، اگر شما به یک دست خود تمرینات ورزشی بدهید، پس از مدتی عضلهٔ آن دست در مقایسه با دیگری قوی می‌شود. هوش هم به همین صورت است. اگر روی هوش کار کنید، افزایش می‌یابد. اگرنه حتی موجب فراموشی می‌شود. ایران دچار سونامی آلزایمر شده است. چرا در غرب این اتفاق نمی‌فتد؟ علتش تغذیه نیست، ما همه خوب غذا می‌خوریم.

۳. زمانی که مطالعه کنید، حرفی برای گفتن دارید. وقتی وارد مجلسی شوید، فقط سکوت نمی‌کنید.

۴. یکی دیگر از فواید مطالعه گفت‌وگوهای سازنده به جای غیبت کردن است.

۵. وقتی ما حرفی برای گفتن داریم، اعتماد به نفسمان افزایش پیدا کرده، شخصیت و هویت پیدا می‌کنیم.

۶. وقتی شخصیت پیدا کنیم، محکم روی پا‌هامان می‌‎ایستیم و در انتخاب‌هایمان تعمق می‌کنیم. فقط ظواهر را نمی‌بینیم. انتخاب مکان‌های فرهنگی، سینما، تئا‌تر، گالری نقاشی و… حتی در انتخاب دوست و حتی رییس‌جمهورمان دقت می‌کنیم. شعورمان بالا‌تر رفته و رییس جمهور و نماینده‌ای انتخاب می‌کنیم که فهیم‌تر باشد. من همیشه می‌گویم، رییس جمهور منتخب مردم است و بنابراین نقدی به وی وارد نیست.

۷. کمتر به ظاهر توجه می‌کنیم. کشور فرانسه، رتبه اول تولید لوازم آرایشی را در جهان و کشور عربستان رتبه اول مصرف آن را در جهان دارد. پس از آن ایران در رتبه دوم قرار گرفته است.

۸. مطالعه موجب فهم بیشتر و اتخاذ تصمیمات بهتر می‌شود. بنابراین می‌تواند تاثیر مثبت و سازنده‌ای بر زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد داشته باشد.

۹. ظرفیت روانی خوبی پیدا می‌کنیم. اعتماد به نفس که بالا رود، از نظر روانی سالم خواهیم شد. من به کتاب‌خوانی می‌گویم کتاب‌درمانی. البته هر نوع کتابی را برای هر کسی و در هر سن تجویز نمی‌کنم.

۱۰. افزایش سطح فرهنگ و سرمایه فرهنگی و تجربۀ شخصی.

منادی در توضیح این بند گفت: در تحقیقی که در مناطق مختلف تهران (شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز) انجام دادم، متوجه شدم که می‌توانم مصاحبه‌شوندگان را در دو دسته قرار دهم. چرخه مثبت و چرخه منفی.

وی توضیح داد: چرخه مثبت افرادی هستند که مطالعه می‌کنند. به اماکن فرهنگی می‌روند و فعالیت‌هایشان فرهنگی است. اگر مذهبی هستند، مطالعات دینی دارند. دوستان فهیم و فرهیخته دارند. از تلویزیون و ماهواره، برنامه‌هایی مثل میزگرد‌ها، بحث‌های کار‌شناسی، فیلم‌های معناگرا را می‌بینند که موجب افزایش آگاهی شان می‌شود. کمتر به ظاهر خود می‌پردازند. بیشتر به درون و شخصیت خود می‌پردازند. و چرخه منفی افرادی‌اند که اهل مطالعه نیستند. اهل اماکن فرهنگی هم نیستند. بیشتر خرافی هستند. فعالیت‌هایشان سطحی، دور هم جمع‌شدن‌ و وقت‌گذرانی است. اگر مذهبی هستند فقط به عبادات سطحی، تکراری و بدون فکر مشغول هستند. دوستانشان مثل خودشان سطحی هستند. بیشتر دنبال سریال‌ها شعر‌ها و شو‌ها هستند. بیشتر ظاهر فیزیکی شان برایشان ملاک است.

دکتر منادی در انتهای این بخش، به مقایسه‌ای بین ایران و فرانسه در زمینه‌های مختلف پرداخت:

۱. فرانسه تمدنی کهن دارد، ما کهن‌تر. ۲. فرانسه، یک‌سوم خاک ایران وسعت دارد. ۳. فرانسه ۷۵ میلیون نفر جمعیت دارد، ایران ۷۸ میلیون نفر. ۴. فرانسوی‌ها فقط آب دارند که ۲۰۰ لیتر ازآن را به بهای ۶۰ دلار به عرب‌ها می‌فروشند. ما ۲۰۰ لیتر نفت را به بهای ۴۷ دلار می‌فروشیم. علاوه بر آن دارای منابع گاز و معادن بسیاری هستیم. ۵. میزان هوش در هر دو کشور یکسان است. مردم هر دو کشور هوش و ادراک بالایی دارند. ۶. هشت مزون معروف دنیا متعلق به کشور فرانسه است. در انرژی هسته‌ای حرف اول را می‌زند. راه‌آهن و مترویش حرف اول را می‌زند. در هواپیماسازی پیشرفته است. دومین صادرکنندهٔ لبنیات است. دومین صادرکنندهٔ گوشت و اولین کشور توریستی دنیاست. سال گذشته، ۶۷ میلیون توریست داشته است. ایران جزو ۱۰ کشور اول دنیاست که جاذبه توریستی دارد. ولی در رده‌های آخر، به عنوان کشوری کم‌توریست قرار دارد.

پس از این مقایسه‌، دکتر منادی به نتیجه‌گیری و پاسخ به دومین پرسش‌های هر بخش پرداخت و این‌گونه نتیجه گرفت که: وجود مکتب‌های ادبی منجر به برنده شدن در جایزه نوبل می‌شود، جایزه نوبل باعث فروش بالای کتاب می‌شود و در نتیجه: افزایش آگاهی، سلامت روان، داشتن هویت و اعتماد به نفس بالا، انتخاب‌های درست و پیشرفت جامعه تحقق می‌یابد.

در انتهای این نشست، پرسش و پاسخ انجام شد که در آن حاضران در نشست پرسش‌های خود از سخنران را مطرح کردند و دکتر منادی نیز به پرسش‌های آنان پاسخ گفت که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

ـ به نظر شما، بخشی از این بی‌علاقه‌گی مردم به مطالعه‎ی رمان، به دلیل قصور در کیفیت محتوای آثار موجود نیست؟ اینکه کسانی به اعتبار برخی ناشران معروف یا پرقدرت جامعه، اقدام به تهیهٔ اثری می‌کنند ولی از مطالعهٔ آن احساس رضایت ندارند. و بعضا اظهار می‌کنند که نه نتیجه و دریافتی از محتوا داشته‌اند و نه حتی از خواندن اثر لذتی برده‌‍‌اند.

منادی در پاسخ به این پرسش، ضمن بیان برخی توضیحاتی گفت، ما دنبال مقصر نیستیم. ما دنبال فهم‌دهی هستیم. آیا فکر می‌کنید مثلاً در فرانسه، دائماً در حال تبلیغ در تلویزیون هستند؟ خیر. یا در فرهنگسرا‌ها؟ خیر. خود مردم هستند. هفتاد درصد مردم فرانسه در خانه‌هایی زیر پنجاه متر زندگی می‌کنند. بنده، بیست سال در آنجا زندگی کردم و با مردم طبقات مختلف در ارتباط بودم. ولی اینجا مردم دائماً از این می‌نالند که وضعیت اقتصادی خوب نیست یا اینکه وقت نداریم. در عرصهٔ رمان آثار بسیار خوب ترجمه‌شده و‌ یا در حال ترجمه‌ای موجود هست. از نویسندگان داخلی، آثار آقای دولت‌آبادی در خور توجه هستند. پس یک مقدار مردم فکر کنند که ما هم مقصریم.

ـ شما در طول سخنرانی خود، از درد‌ها و مسائلی گفتید که برای من تکراری بود. این سوال برای من مطرح است که چاره چیست؟ البته به نظر من، عمده‌ترین عنصری که در جامعهٔ ما فکر را از انسان می‌گیرد، مذهب است که تقلید را جایگزین تفکر کرده است.

دکتر منادی، در پاسخ به این پرسش ابتدا مثالی را بیان کرد. شما اگر برای برطرف کردن مسائل خود به یک روانکاو مراجعه کنید، این شخص می‌تواند در طول زمان به شما کمک کند تا وضعیت روحی خود را بهبود بخشید. اما همین فرد روانکاو، قادر است مسائل جدیدی به مشکلات شما اضافه کند و موجب شود شما پس از مدتی در تیمارستان بستری شوید. اما آیا این ماهیت روانکاوی است؟ خیر. به نظر من مذهب، مذهب اسلام و تفکر شیعه این قابلیت را دارد که با آن یک دنیای خیلی خوب ساخت و یا آن را تخریب کرد. ما الان با قرائت تخریب‌کنندهٔ آن مواجه هستیم. ولی قرائت سازندهٔ آن نیز وجود دارد.

ـ مشکل نمی‌تواند مردم باشند. مشکل از سیستم است. سیستمی که این‌طور به ما یاد داده است.

دکتر منادی در پاسخ به این مسئله گفت: مگر سیستم به ما می‌گوید کتاب نخوانید؟ بله، بوف کور را نمی‌خواهند تبلیغ شود ولی مردم می‌خوانند. اما سیستم نگفته، نروید کتاب بخوانید.

ـ من قانع نشدم، توضیحات شما متقن نبود. از آنجا که من خود طلبهٔ حوزه علمیه قم بودم و به روان‌شناسی نیز اشراف دارم، بچه انقلابم، سیاسی هستم و از بسیاری مسائل آگاهی دارم. فکر می‌کنم مذهب در جامعهٔ ما بزرگ‌ترین ترمز و تربیت‌کننده جامعه ماست. شما سؤال من را پاسخ ندادید. من ممکن است با تمام نظرات شما موافق و هم‌عقیده باشم. اما چاره چیست؟ جامعه در اختیار سیستم است و سیستم، فکر و ذهن جامعه را در چنگ خود نگه داشته است. شما به جای علت‌یابی به مقایسه ایران با فرانسه و تکرار درد‌ها پرداخته‌اید. سؤال این است این درد‌ها و واقعیت‌ها وجود دارد، ما چگونه می‌توانیم اثرگذار باشیم؟ مردم را جذب کنیم و تغییر ایجاد کنیم؟

دکتر منادی: شما می‌فرمایید، چاره چیست. من هم به استناد کارهایی که در سایر کشور‌ها انجام شده، بایستی اظهار نظر کنم. مثالی بزنم در مورد مذهب. تحقیقی می‌کردم در جنوب شهر تهران. مصاحبه‌ای داشتم با خانمی که بسیار فهیم و دقیق صحبت می‌کرد. برایم جالب بود. تحقیق و پرس‌وجو کردم. متوجه شدم که ایشان در مسجد محله عضو بسیج است و در کلاس‌های تفسیر قرآنی که توسط بسیج برگزار می‌شود شرکت کرده است. به نظر شما قرآن چیست؟ قرآن، نه از نگاه مذهبی، بلکه از نگاه علمی، یکسری گزاره است. فارغ از اینکه ما این گزاره‌ها را قبول داریم یا نه، این گزاره‌ها تفکر برانگیز است. این خانم قرآن را شنیده. فکرش به کار افتاده. روحانی مسجد به او گفته در نماز جمعه شرکت کنید، ثواب دارد. حالا که تفسیر را یاد گرفته، می‌تواند سخنان امام جمعه را هم تحلیل کند. متوجه شده که یکی از سخنرانان نماز جمعه در مقایسه با بقیه، هم اشرافش بیشتر است، هم دقیق‌تر است و هم نزدیک‌تر به واقعیت صحبت می‌کند. در انتخابات به او رأی داده.

اما وقتی در شمال تهران با فارغ التحصیل دانشگاه تهران مصاحبه می‌کنم، می‌بینم سرمایه فرهنگی‌اش پایین است. در حالی که مدرک دارد. این از کجا ناشی شده است؟ من به همه می‌گویم قرآن بخوانید، نهج‌البلاغه بخوانید. از همین دوتا شما می‌توانید چیزهای بسیاری یاد بگیرید.

——

[۱] دکتر منادی در این قسمت از سخنان خود، برای درک بهتر این اثر، مطالعهٔ هدایت و هراس از مرگ نوشتهٔ دکتر محمد صنعتی که به تحلیل روانکاوی این رمان پرداخته است، نابودی ناب، نوشتهٔ شهرام پرستش، جامعه‌شناس دانشگاه تهران که بنابر اندیشهٔ بوردیو، بوف کور را در میدان ادبی ایران بررسی نموده و اثری از دکتر سیروس شمیسا که از منظر ادبی به بوف کور پرداخته است را توصیه کرد.

گزارشگر: معصومه فرید

ادبیات اقلیت / ۱۷ آذر ۱۳۹۴

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا