تب نوبه پس از کش و قوس‌های فراوان منتشر شد Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ تب نوبه آخرین کتاب محسن شریف، نویسندۀ پیشکسوت بوشهری، بعد از کش و قوس‌های فراوان بالاخره منتشر شد. رمان تب نوبه، پنجمین اثر محسن شریف نویسنده پیش ادبیات اقلیت ـ تب نوبه آخرین کتاب محسن شریف، نویسندۀ پیشکسوت بوشهری، بعد از کش و قوس‌های فراوان بالاخره منتشر شد. رمان تب نوبه، پنجمین اثر محسن شریف نویسنده پیش Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » خبر و گزارش » اخبار کتاب » تب نوبه پس از کش و قوس‌های فراوان منتشر شد

تب نوبه پس از کش و قوس‌های فراوان منتشر شد

تب نوبه پس از کش و قوس‌های فراوان منتشر شد

ادبیات اقلیت ـ تب نوبه آخرین کتاب محسن شریف، نویسندۀ پیشکسوت بوشهری، بعد از کش و قوس‌های فراوان بالاخره منتشر شد. رمان تب نوبه، پنجمین اثر محسن شریف نویسنده پیشکسوت است که انتشارات افراز آن را منتشر کرده است.

 تب نوبه رمان ۱۳۶ صفحه ای محسن شریف در آخرین روزهای سال ۱۳۹۴ توسط نشر افراز روانه بازار کتاب شد.

محسن شریف نویسنده ۷۹ ساله بوشهری تا قبل از این اثر، رمان‌های فصل های تکراری و سال‌های صبر و مجموعه داستان‌های آس نحس و ورار را منتشر کرده بود.

کش و قوس های تب نوبه

شش سال قبل، در سال ۱۳۸۸، محسن شریف در گفت وگویی با خبرگزاری مهر گفته بود:

رمان تب نوبه روایت واقعه عجیب و غریبی است در دنیایی دیگر که تصورش برای ما ساکنان این دنیا دشوار است. در منطقه ما (بخشی از بوشهر) به تب حصبه، تب نوبه می‌گویند و عنوان این رمان از آنجا می‌آید. خلاصه کنم فضای کتاب فضایی کاملاً تب نوبه ای است!

تب نوبه داستان شهری است که مردمش از وضیعت زندگیشان منزجرند و می‌خواهند به هر طریقی که شده تغییری در زندگی خود به وجود بیاورند. آنها از تمام چیزهای خوب از جمله عشق رویگردانند.

وی ذکر جزئیات بیشتر در این باره را به خواندن متن کتاب توسط مخاطب موکول کرد و تنها به ذکر این نکته اکتفا کرد که: دنیای ذهنی برخی آدم‌ها این وقایع را می‌تواند درک کند و به هم ربطشان دهد اما در کل فضای روایت همانند عنوان کتاب فضایی تب‌آلود است.

تب نوبه

تب نوبه

شریف درباره حجم تازه‌ترین کتابش هم اضافه کرد: رمان تب نوبه در اصل بسیار طولانی بود و من هم بسیار فشرده‌اش کردم و به ۲۰۰ صفحه رساندم.

وی در ادامه به جریان بازپس‌گیری این اثر خود از ناشر پرداخت و گفت: من ۱۷ مهرماه سال گذشته این کتاب را به انتشارات افراز دادم و این ناشر در مدت یکسال گذشته هیچ کاری برای کتاب نکرد.

این نویسنده اضافه کرد: من دلیل این کار را نمی‌دانم اما تصمیم گرفتم کتابم را پس بگیرم. در همین اثنا مسئولان انتشارات علمی از من خواست که کتاب را به آنها بسپارم اما دو ماه از این کار نگذشت که آنها هم کتاب را برایم پس فرستادند.

وی درباره دلیل انتشارات علمی برای این کار خود افزود: گفتند که رمان سخت‌خوانی است و دارای روایت داستانی پیچیده‌ای است و از نوع داستان‌های معمول و متداول نیست.

شریف گفت: من این را قبول دارم اما سبک نوشتاری و فکر کردن من اینگونه است و بقیه کتاب‌هایم را نیز همینگونه تب‌آلوده نوشته‌ام ولی می‌پذیرم که تب‌آلودگی رمان تب نوبه بیشتر است!

وی در عین حال ابراز امیدواری کرد که بتواند ناشری را برای چاپ تازه‌ترین اثرش بیابد.

بخشی از رمان تب نوبه

شنبه در فروغ سبز سینمایی رو آمد، پشت گاو زرد، سر بند بوق ورچاکید و چراغ روشن، توی هوار خودگردانی و پرچم ایالت فروغلتید، مثل مرغ پرشکسته. بعد‌تر هم کمی پیش از چموشی زمین هوای شنبه سنگین شد، ماسید میان حلق و گلو، مجری از درون، از ته دل می‌لرزید. تکیه داده بود به تمثال مبارک، پشت میز خطابه انگار که گیر لب‌خوانی باشد، با نگاه واکشانده سر در گم. بیشتر اما نگاهش سوک حلقه میانی بود، روح به حریم سجده، در کجاوی منبت. آن‌جا را دیده بود هاله تابناکی جلایش داده، چ‌تر بلور دلگشا، مثل حباب نورانی و ترکش انداخته از جبین بر میدان.

* در تنظیم این گزارش از این منابع نیز استفاده شده است: + +

ادبیات اقلیت / ۲۹ بهمن ۱۳۹۴

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا