دو شعر از شهرام گراوندی Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ دو شعر از شهرام گراوندی: یک به من اعتماد بده! شب ولی امتداد مژه‌های خواب‌آلودۀ توست که به سلسلۀ کمندهای ناوک مژگان مجسمه‌های اساطیر قدیم می‌ماند ادبیات اقلیت ـ دو شعر از شهرام گراوندی: یک به من اعتماد بده! شب ولی امتداد مژه‌های خواب‌آلودۀ توست که به سلسلۀ کمندهای ناوک مژگان مجسمه‌های اساطیر قدیم می‌ماند Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » شعر » دو شعر از شهرام گراوندی

دو شعر از شهرام گراوندی

دو شعر از شهرام گراوندی

ادبیات اقلیت ـ دو شعر از شهرام گراوندی:

یک

به من اعتماد بده!

شب ولی
امتداد مژه‌های خواب‌آلودۀ توست
که به سلسلۀ کمندهای ناوک مژگان مجسمه‌های اساطیر قدیم می‌ماند
وقتی خوابیده‌ای
– علی الخصوص –
جهان از ترنم و ترانه
تهی ست

پرتقال‌فروش سر کوچۀ آقای احمدی نژاد
که حتا چشم
برای خبرنگار لوموند دیپلماتیک
نازک نکرده هنوز
قاب گرفته ردیفِ عکس‌های روی wall زن جوانِ مرد را
چسبانده کنار تابلوی “نسیه نمی‌دهیم “
Friends of friands بوده
انگاری!
یادش نیست

– آقا، عجب برکتی ست این فیسبوک!

می‌گوید شاید هم
کار (تخم سگ!) پسرش بوده
که فقط چهار پروفایل دختر دارد
طرح دوستی ریخته
زن ساده را
از راه به در کرده
زمینه هم داشته
– شاید!
ددری شده

: ـ گریه نکن مرد
این اداها مدرن نیست!

مرد در تمام طول راه
از تمام صرافی‌ها
مرگ موش اصل خواسته
نیست
در خبر است
با چرخ‌های جلوِ هواپیما
مشمول تحریم است
با طناب روسیه و made in china هم
نمی‌شود خود را آویخت

زندگی
لمحه‌ای از کابوسی طولانی ست
روزگار
نبض سرانگشتان مردد توست
وقت بیداری اما
عمرت در ترافیک می‌گذرد
پنجره را پایین می‌کشی
باران بی‌وقت به گونه‌ات می‌خورد
و جهان از اعتماد و اطمینان
خالی ست.

شهرام گراوندی

دو

شبانه

تو رنگ باران و شب‌پره‌ها و کاسۀ عتیقِ فلز
دریایی تو!
نباتی در شاهراهِ درخت
آوندهای شهد و عسلی
در یاخته‌های ذهنم!
تو قصیل پر شبنم صبح ِ روستایی
نجوای دلنشین چوپانی
در کوه‌های آوای نی و خش‌خش ِ پازن و برنوی بازیگوش!

تو تلاطم بادبانی
در معبر باد

موجی تو
در پاروی بی‌هوای قایقران
افق دور پرواز کبوتری

شعر
برای حبس تو در سینه
کافی نیست!

شهرام گراوندی

ادبیات اقلیت ـ ۱۱ اسفند ۱۳۹۹

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا