شحنۀ شاعر: صدّام و شعری از او Reviewed by Momizat on . شحنۀ شاعر: صدام و شعری از او بهمن زبردست چه بود در کلام الکنش که به شور می‌آورد یا خون در رگ‌ها می‌افسرد؟ در صداش بود، یا در آن نیروی اهریمنی که چون سیل در پی‌ا شحنۀ شاعر: صدام و شعری از او بهمن زبردست چه بود در کلام الکنش که به شور می‌آورد یا خون در رگ‌ها می‌افسرد؟ در صداش بود، یا در آن نیروی اهریمنی که چون سیل در پی‌ا Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » یادداشت » شحنۀ شاعر: صدّام و شعری از او

شحنۀ شاعر: صدّام و شعری از او

شحنۀ شاعر: صدّام و شعری از او

شحنۀ شاعر: صدام و شعری از او

بهمن زبردست

چه بود در کلام الکنش
که به شور می‌آورد یا خون در رگ‌ها می‌افسرد؟
در صداش بود،
یا در آن نیروی اهریمنی
که چون سیل در پی‌اش جاری می‌شد؟

عرب را کلامی است مشهور که، “کلام الملوک ملوک الکلام”، چرا که سلطه‌ای که حاکمان بر محکومان اِعمال می‌کنند، تسلط کلامشان بر کلام آنان را نیز در پی دارد؛ چنان‌که نقل عادی‌ترین گفته‌هایشان بر زبان دیگران جاری می‌شود، بر دیوارها نقش می‌بندد و بر سرلوحۀ کتاب‌ها جای می‌گیرد تا در گوش و چشم همگان، از موافق و مخالف، فرو رود.

پسربچۀ فقیر و ‌پدرندیدۀ تکریتی نیز که همچون الگویش استالین، آموزش دانشگاهی منظمی ندیده و آن‌چه می‌دانست، بیشتر خودآموخته بود، پلّه‌پلّه خود را از پایین‌ترین جای اجتماع به بالاترین جای آن رساند و چه‌بسا اگر به کشورهای همسایه حمله نمی‌کرد، تا پایان بر سریر خونش می‌ماند و سرانجامش به چوبۀ دار نمی‌انجامید.

وی که همچون استالین طبع شعر و بیش از آن ذوق داستان‌سرایی در خود می‌دید و برخلاف او در مسند قدرت و پس از آن نیز دست از این کار برنداشت، در پایان شماری شعر و داستان از خود به جا گذاشت که قصیده‌ای که ترجمۀ آن در پی خواهد آمد، از معروف‌ترین‌شان است.

این قصیده که دو بیت نخستش منسوب به امام شافعی است و مابقی جز حماسه‌سرایی و منم‌منم کردن‌های فخرفروشانه چیزی ندارد، اگر سرودۀ کس دیگری بود اصولاً ارزش ترجمه را نداشت و حال نیز شاید تنها برای من و آن‌دسته از هم‌نسلان ایرانی و عراقی‌ام جالب باشد که به یاد داریم چطور سراینده‌اش، سیدالرئیس، ابوعدی، با آن قامت بلند، از خط مقدم جبهه‌های جنگ تا پستوی خانه‌های عراقیان به همه جا سرکشی می‌کرد و درحالی‌که قاه‌قاه معروف خنده‌اش را سر می‌داد، با گویشی اندک عامیانه‌، همه را از زن و مرد و پیر و جوان و عالی و دانی، راهنمایی می‌کرد که چه باید بکنند و چه نکنند.
چنان‌که بعدها همگان دانستند، آن شجاعت در رفتن میان مردم و جبهه‌های جنگ نیز، گاه ناشی از ترس بدلِ بیچارۀ خودکامه، و ناچاری‌اش از اطاعت فرمان او بود؛ کسانی نیز گفتند که نوشته‌های صدام نیز حاصل کار دیگران است، امری که گرچه هیچ بعید نیست، اما دست‌ِکم در مورد این قصیده که در دوران زندانش سروده صدق نمی‌کند.

متن قصیده از عربی ترجمه شده است و گرچه نخست می‌خواستم ترجمه‌ای موزون و مقفی از آن بکنم، اما از سویی دیدم شعر زیبایی و ارزش ادبی خاصی ندارد که با ترجمه بدون رعایت وزن و قافیه از دست برود، و از سوی دیگر ترجمۀ مقید به وزن و قافیه نیز ناچار منجر به تغییراتی در مضمون شعر می‌شد، این بود که در ترجمه اصل را بر دقت شعر گذاشتم و جز موارد اندکی که اصطلاحی عربی را به اصطلاحی معمول‌تر در فارسی برگرداندم، کوشیدم به اصل شعر پایبند بمانم. تا جایی هم که می‌دانم این قصیده به فارسی ترجمه نشده است و امیدوارم از این باب برای خوانندگان تازه و جالب باشد.

“تقدیم به دکتر احسان اکبری”

اگر که رقص کنی بر جنازۀ سگان سیاه
افسوس مخور دیگر از جفای زمانه
با رقصت به چیزی مگیرش و بر سرورانش فراز شو
سیاه سیاه مانَد و سگ نیز سگ
ای جمع پیشوایان، من شاعرم
و شعر رهاست و بر آن سرزنشی نیست
من شیر بیشه‌ام، گریبانم رها کن
چراکه سرزنشی نیست روی ماه را
کافر چرا گریبانم را گرفته
آیا از دندان‌هایم می‌ترسد
ترسناکم اگرچه در بندم
مگر که شیر در ورای قفس هم مهیب نیست
شکوهم را به یاد داری
و رود که در سایۀ بزرگی‌ام جریان داشت
بیست هواپیما همراه موکبم بودند
پروازکنان بر گِردش
جمله رهبران بزرگ بر گِردم بودند
بعضی نزدیک می‌شدند و بعضی پروایشان نبود
عمّان و رباط شاهدند، پس برگشتند
سران ستیزه‌جو را پاسخی نبود
و من عربی هستم در زندانش
بعد از رهبر، خواری است و عذاب
تن‌پوشی که بهر وداع با شما دوختم
تن‌پوش‌ها بر آن شیوه دوخته خواهد شد
جام زهر را نوشیدم
تا جام‌ها برایتان به دور درآید
شما نیز دیر و زود دربندید
مانند من و بسا با دلایل همسان
و فاتحان سرخ میان سپاهیانتان‌اند
چراکه کوتاهی کردید گاهِ ورود سگان
پیش از سفر، به شارون رو بیاورید و توبه کنید
وز او آمرزش خواهید که آمرزنده است
ببخشایید اگر عربیت گوسفندی است
و گرگ‌ها شبانان ارجمند آن‌اند.

ادبیات اقلیت / ۱۷ دی ۱۳۹۹

پاسخ (1)

  • سوده عبدالهی

    استاد زبردست بزرگوار پاینده باشید.
    دست مریزاد به این همه فعالیتهای فرهنگی

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا