طنز در فضایی سوررئال Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ مرضیه طائب: مجموعه داستان نهنگ تاریک نوشتۀ سعید بردستانی، دوازدهمین اثر انتشارات پیدایش در حوزه ادبیات بزرگسال است که به‌تازگی منتشر شده است. این ادبیات اقلیت ـ مرضیه طائب: مجموعه داستان نهنگ تاریک نوشتۀ سعید بردستانی، دوازدهمین اثر انتشارات پیدایش در حوزه ادبیات بزرگسال است که به‌تازگی منتشر شده است. این Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » یادداشت » دربارۀ کتاب » طنز در فضایی سوررئال

طنز در فضایی سوررئال

یادداشت مرضیه طائب بر مجموعه داستان «نهنگ تاریک» نوشتۀ سعید بردستانی
طنز در فضایی سوررئال

ادبیات اقلیت ـ مرضیه طائب: مجموعه داستان نهنگ تاریک نوشتۀ سعید بردستانی، دوازدهمین اثر انتشارات پیدایش در حوزه ادبیات بزرگسال است که به‌تازگی منتشر شده است. این کتاب دومین اثری است که از سعید بردستانی، نویسندۀ اهل جنوب کشورمان منتشر می‌شود. اولین مجموعه داستان او به نام «هیچ»، سال ۱۳۸۵ توسط «نشر ققنوس» منتشر شد و توانست نظر اهالی ادبیات را جلب کند. این کتاب که در هفتمین دوره جایزۀ ادبی گلشیری نامزد شد، نام او را به عنوان یک نویسندۀ جوان و مستعد در حوزۀ ادبیات داستانی مطرح کرد.

نهنگ تاریک از ده داستان به نام‌های «پایان وضعیت»، «بی‌خواب‌ها»، «ایستاده می‌میریم»، «دویدن»، «برکت»، «ماهی مقدس موسی»، «آن بالایی»، «فرشتۀ دستشویی»، «تنبیه هیرو» و «داستان آپارتمانی» تشکیل شده که همگی با فضایی سوررئال، تجربۀ جدیدی را برای مخاطب رقم می‌زنند.

نویسنده در اولین داستان کتاب، «پایان وضعیت»، ماجرای مردی را روایت می‌کند که با ورود به خانه خود متوجه حضور دزد می‌شود و به جای اعتراض، در دزدیدن وسایلش به آن‌ها کمک می‌کند. بردستانی با روایت طنز خود به خوبی نشان می‌دهد که شخصیت اصلی داستان چگونه در خدمت کسانی است که به حریم او تجاوز کرده‌اند. او بدون هیچ اجباری، با میل خود علاوه بر همه دارایی‌اش، اعضای بدنش را هم به دزد‌ها می‌بخشد. در بخشی از داستان آمده: «به خانه که رسیدم آن‌ها را دیدم. سه نفر بودند و هر سه سخت مشغول کار. سرم شروع به خاریدن کرد.‌‌ همان که چاق بود رو به من که بیکار ایستاده بودم گفت: «چرا وایسادی؟ لااقل یه دستی برسون.» شرمنده شدم که چرا خودم دست به کار نشده بودم. پس کمک کردم و سر دیگر کاناپه را گرفتم تا به جای دلخواه مرد رسیدیم.»

در داستان «ایستاده می‌میریم» نویسنده با پرداختی طنز به یک سوژۀ قدیمی و دغدغه افراد در مواجهه با آن می‌پردازد؛ مرگ.

داستان با این جملات آغاز می‌شود: «من و پدرم سر میز صبحانه داشتیم زندگی می‌کردیم که ناگهان آن سؤال گنده را ازش پرسیدم. بلافاصله چنان سکوت ملیحی حاکم شد که صدای سوخاری شدن نان در توس‌تر را شنیدم. من معنی مرگ را از پدرم پرسیدم. به او باید حق داد که طوری نگاهم کند انگار لختِ لخت سر میز نشسته‌ام.» نویسنده برای پاسخ به این سوؤال شخصیت اصلی را در یک فضای امن و آرام در مواجه با مرگ قرار می‌دهد.

در داستان «دویدن»، نویسنده بیش از هر چیز با زبان داستانی خود؛ جملات کوتاه و تأثیرگذار، به داستان قوام بخشیده است. اینجا راوی اول شخص، تنها می‌دود و مخاطب را با جریان آزاد تخیلش هنگام دویدن همراه می‌کند. دویدنی نه مثل آنچه در داستان «تنهایی دوندۀ استقامت» نوشتۀ آلن سیلیتو می‌خوانیم، که دویدنی است انتزاعی در تمام طول زندگی. گویی او برای فرار از یک موجود خیالی می‌دود اما در انتهای داستان می‌گوید: «وقتش بود. وقتش بود تا به تمام دویدن‌ها پایان دهم. بی‌شک نمی‌توانستند به اعماق دره بدوند. آن‌ها آن بالا می‌ایستادند و با حسرت به دویدن من خیره می‌شدند. پایان دویدن من، پایان دویدن آن‌ها بود. جز این راهی نداشتند. اما دویدن، زندگی من بود. پایان دویدن من، پایان زندگی من هم بود.»

و اما در داستان «تنبیه هیرو»، که یکی از درخور توجه‌ترین داستان‌های کتاب است، نویسنده ماجرای فداکاری «ریزعلی خواجوی» معروف به «دهقان فداکار» را با زبانی طنز، در فضای امروزی بازگویی می‌کند. این‌بار قهرمان داستان با دیدن ریزش کوه بر ریل قطار نه علاقه‌ای به فداکاری دارد و نه حتی با این فداکاری از او استقبال و تقدیر می‌شود: «راننده و نگهبان‌ها سراسیمه از قطار پایین پریدند و با داد و فریاد به استقبال من دویدند. در آستانۀ قهرمان شدن قرار داشتم. چشم‌ها را بستم و خودم را به دست‌ها سپردم. ولی یک‌مرتبه دست‌ها بارانی از مشت و لگد فرود آوردند. فریاد می‌زدند: «پدرسوخته چرا راه قطارو می‌بندی؟» و بعد فحش به زبان اصلی و بعد به لهجه‌ها و بعد به گویش‌های زبان فارسی فرود آمد. لحظۀ باشکوهی توی زندگی من بود. و همین‌طور توی زندگی کارکنان قطار. و همین‌طور توی تاریخ رجا.»

گویی تکنیک بردستانی در اکثر داستان‌های کتاب، همین به سخره گرفتن سوژه‌های جدی و تلخ زندگی روزمره است. او در تمامی داستان‌هایش با پرداختی خلاقانه و غیرمعمول ذهن مخاطب را به سمت بن‌مایه روابط انسانی می‌کشاند. مسائل مهمی که در ادبیات داستانی ما مستقیماً سوژه داستان می‌شوند، این‌بار با پرداختی طنز، به صورت غیر مستقیم، در پس فضاهایی سوررئال سوژۀ داستان شده‌اند. نویسنده با این تکنیک، به جای بیان مستقیم پیام و موشکافی سوژه، مخاطب را وادار به کشف دغدغۀ پنهان در پشت داستان می‌کند.

 ادبیات اقلیت / ۱۵ آذر ۱۳۹۴

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا