فرمان یازدهم در بوته نقد / گزارشی از نشست نقد کتاب در قم Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ جلسه نقد رمان فرمان یازدهم در بیست‌وسوم مهرماه 95 در مجتمع ناشران قم برگزار شد. در این نشست که نویسنده رمان، زهره عارفی و آقایان احمد ابوالفتحی و ادبیات اقلیت ـ جلسه نقد رمان فرمان یازدهم در بیست‌وسوم مهرماه 95 در مجتمع ناشران قم برگزار شد. در این نشست که نویسنده رمان، زهره عارفی و آقایان احمد ابوالفتحی و Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » خبر و گزارش » فرمان یازدهم در بوته نقد / گزارشی از نشست نقد کتاب در قم

فرمان یازدهم در بوته نقد / گزارشی از نشست نقد کتاب در قم

فرمان یازدهم در بوته نقد / گزارشی از نشست نقد کتاب در قم

ادبیات اقلیت ـ جلسه نقد رمان فرمان یازدهم در بیست‌وسوم مهرماه ۹۵ در مجتمع ناشران قم برگزار شد. در این نشست که نویسنده رمان، زهره عارفی و آقایان احمد ابوالفتحی و ابراهیم دمشناس، به عنوان منتقد حضور داشتند.

نخست احمد ابوالفتحی از وضعیت و روند داستان‌نویسی در شهر قم ابراز رضایت کرده و گفت: در دوسه سال اخیر که از راه دور و یا از طریق فضاهای مجازی با داستان‌نویسان قم آشنا شده‌ام، شاهد تلاش جدی و مستمر آنها بوده و دیده‌ام که آنها حول محور داستان زیست می‌کنند و اتفاق خوب و مهمی است که در این شهر افتاده است.

احمد ابوالفتحی نویسنده کتاب پل‌ها سپس با این مقدمه وارد نقد رمان فرمان یازدهم شد که: خوش‌حالم که با رمانی روبه‌رو هستم که در ادبیات داستانی موجود ما، به عنوان یک صدای متفاوت به چاپ رسیده است. همین نکته باعث می‌شود این اثر دچار قضاوتهای متفاوت بشود، زیرا برای این اثر در ادبیات داستانی ما سبقه‌ای وجود نداشته است، بنابراین نمی‌توان به سمت نقد توصیفی این اثر حرکت کرد و یا به سمت نقد ایدئولوژیک رفت که هم می‌تواند موید اثر باشد و هم می‌تواند در برابر اثر بایستد، بنابراین این اثر خارج از این گفتمان موجود حرکت می‌کند. و چون این رمان سوگیری سیاسی مشخص دارد، به سمت نقد ایدئولوژیک می‌رود و من نیز از آن بری نیستم و نمی‌خواهم صرفاً دربارۀ ساختار رمان صحبت کنم.

وی در ادامه صحبت‌هایش گفت: در نقد این اثر سه بخش ۱. تاریخ؛ ۲. زمان و کارکرد آن در این رمان؛ ۳. روابط درون متنی اثر و این نکته که آیا ما یک سیر حرکتی در زمان داریم یا نه، قابل بحث و بررسی است.

وی هم چنین افزود، این رمان از همان عنوان خود که «فرمان یازدهم» است و یک سویه تاریخی به اثر می‌بخشد، چالش برانگیز می‌شود. چون مخاطب می‌داند که با یک تاریخ تحریف شده روبه‌رو است. این چالش از همان اولین جمله رمان آغاز می‌شود: «تاریخ مرده است، از خود دفاع نخواهد کرد.» که جمله‌ای کاملاً رادیکال است و حرکت می‌کند به سمت بازخوانی این مفهوم و یا روایت دگرگونه از یک مقوله.

نویسنده رمان سال سی در بخش دوم سخنان خود نیز به زمان اثر و فرمی که نویسنده برای بازگویی روایت خود برگزیده اشاره کرد و گفت: اتفاقی که کار رمان فرمان یازدهم را با رمانهایی از این جنس متفاوت می‌کند، این است که در آنها این سازوکار بشری است که رمان را شکل داده است و یا جعل کرده، ولی در این اثر یک سازوکار الهی وجود دارد که هم در پروسه گم‌شدن فرمان و هم پیدا شدن آن با یک پروسه الهی روبه‌رو هستیم. این مدل نگاه رمان به تاریخ که خیلی سخت بر آن ایستاده است، باعث شده که اساساً هیچ جایی برای متد نگاه غربی باقی نگذارد و نگاه آن به تاریخ کاملاً دینی باشد. چرا که وقتی صحبت از تورات و قرآن می‌کند، هیچ وقت صحبت از شعائر دینی نمی‌کند و دین را در آن نمی‌بینیم. بلکه تاریخی را می‌بینیم که برآمده از تورات و قرآن است و این چیزی است که در پساروشنگرایی، اساساً تاریخ محسوب نمی‌شود. بنابراین می‌توان گفت این یک نگاه دینی در رمان یک تاریخ است که با نگاهی جدید به انتقاد از تاریخ پرداخته و زیرا در روایت از تاریخ همواره با یک روایت پایین به بالا و فرودست مواجه هستیم، ولی نویسنده فرمان یازدهم به دنبال این نیست، بلکه گاهی روایت قدرت و فرادست را پیگیر می‌شود، از این رو روایت او از تاریخ یک روایت دینی است.

بحث مهم دیگر و قابل تأمل در این داستان بحث «زمان» داستان است. داستان تلاش می‌کند تا در زمان روایت کند و روایت داستانی بر این گپ سوار است. به قول پل ریکور، این همان تفاوت زمان نقل چیز است با زمان چیزی که از آن نقل می‌شود و قاطعانه می‌گوید در سنت داستان‌نویسی، نباید این دو زمان با هم هم‌خوان باشد که در روایت این رمان گاهی از این مساله عدول می‌شود. علاوه بر این مکانیزم تراکم در روایت نیز در این رمان رعایت نشده است و زمان مرده زیادی در روایت به چشم می‌خورد.

در پایان نیز احمد ابوالفتحی گفت: رمان به دلیل دادن اطلاعاتی از وضعیت راوی در پایان داستان، نکته‌های نگفته‌ای دارد که گویی نویسنده قصد دارد این گره‌ها را در رمان بعدی خود بگشاید و از این رو رمان برای من ناتمام بود.

در ادامه ابراهیم دمشناس نیز به نقد و بررسی این رمان پرداخت و ابتدا گفت: یک بحث عمده در نقد این رمان آن است که باید آن را تاریخ دانست که محور آن نیز هست. مساله ای که مطرح می‌شود، مساله جعل تاریخ است و این مساله پیوند می‌خورد با مساله رمان و پیدایش آن که در واقع یکی از شاخص‌ترین علت های پیدایش رمان‌ها یا رمانس است. دن کیشوت نیز در واقع اساس و شگردش بر سند جعلی بوده است که نوع‌های دیگر نوشتن قبل از خود را جعل کرد. این مساله رمان و هم‌خوانی آن با تاریخ است که در واقع نویسنده هم در پرداخت تاریخ و هم در پرداخت داستان یک مقدار رمان را با مشکل روبه‌رو می‌کند، به خصوص که ما در اینجا دو روایت اسلام و یهود را در کنار هم داریم. اسلام به دنبال سند روایت است چون سلسه اسناد برای روایت دارای اهمیت است. برای همین به نظرم طرح چنین مساله‌ای برای رمان، مشکل‌برانگیز است و نیاز است که ما تصرف کنیم و این تصرف به خوبی در رمان صورت نمی‌گیرد. در جاهایی نویسنده جعل تاریخ را در صفحات ۳۷، ۶۰، ۱۰۲، ۱۲۷، ۲۱۷ و ۲۱۸ می‌آورد و به آن اشاره می‌کند. کاری که در مقامات حریری نیز شده و نویسنده شخصیتی را جعل می‌کند و با اسناد و جعل، روایتی را می‌نویسد.

نویسنده رمان نامه نانوشته در ادامه سخنان خود با اشاره به متن ص ۱۹۷ گفت: اگرچه متن این صفحه ارجاعش به دین یهود است، اما در اسلام هم نوشتن تقدسی دارد. و برای پرداختن به ادبیات، مصدر دیگری از نوشتن را باید به کار برد که برای «خودنوشتن» است. این برای «خودنوشتن» در جاهایی از رمان فرمان یازدهم خود را نشان می‌دهد. به خصوص جاهایی که نویسنده-راوی خودش را نشان می‌دهد و با مخاطبش حرف می‌زند. این مساله‌ای است که به داستان آسیب می‌زند، مساله نوشتن به عنوان یک تقدس و این که ما می‌خواهیم اثبات کنیم که فرمان یازدهمی هم در تاریخ بوده است، اما این کار مساله‌ساز است.

مساله دیگری که در کنار اینها وجود دارد، مساله اجازه در روایت است. این اجازه هم در سنت اسلامی وجود دارد و هم در سنت یهودی و کسی که اجازه روایت را پیدا می‌کند، یک سندیتی به آن نوشته می‌دهد. جاهای مختلفی است که رمان به این وضعیت اشاره دارد، به‌خصوص که شیوه‌های دانشگاهی محدود کننده این مساله نیز در رمان وجود دارد و علاوه بر آن سنت اسلامی نیز از یک سمت، خاخام دویسان از سمت دیگر و کبها نیز در جهتی دیگر داستان را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند و عملاً داستان را محدود می‌کنند.

نویسنده رمان دل‌ودلبری، در بخش دوم از صحبت‌های خود نیز به این مساله پرداخت که وقتی ما در داستان می‌خواهیم از جغرافیایی بیرون از جغرافیای خود روایت کنیم، باید به مساله افق آن مکان اهمیت بدهیم. وقتی داستان در فلسطین اتفاق می‌افتد، نویسنده باید افق آنجا را لحاظ کند. البته در رمان‌های تاریخی معمولاً این افقی که مربوط به آن مکان و آن زمان خاص است، رعایت نمی‌شود.

در پایان نیز این منتقد اشاره کرد که در این رمان با تناقض‌هایی روبه‌رو می‌شویم که کنترل نشده هستند، گاهی هم مساله‌ای طرح و رها می‌شود، مثل گفتن از مسیحیت و یا مساله سنخیت. از طرفی گاهی از نمادی مثل عنکبوت استفاده می‌شود، ولی چیزی به این نماد اضافه نمی‌شود و با اندیشه رمان نمی‌آمیزد. هم چنین گاهی استعاره‌ای در داستان به کار می‌رود، ولی در جاهایی جواب نمی‌دهد.

در پایان جلسه چند تن از دوستان منتقد حاضر در جلسه نیز نظر خود را درباره این رمان ارائه دادند، از جمله علی اصغر عزتی‌پاک نویسنده «آواز بلند» در خصوص فرمان یازدهم گفت: دو نکته را در نقد این رمان باید لحاظ کرد و به نظرم وقتی نقد می‌کنیم، گفتن یک جمله از گوته آن هم با این شکل و شمایل نمی‌تواند برای نقد این رمان راه گشا باشد و به نظر خیلی سلیقه‌ای بیان شده است. کتاب حرفی را که باید بزند، بدون لکنت می‌زند، حرف‌هایی برای اولین بار گفته می‌شود که نادیده گرفته می‌شود و آن هم در داستان فارسی. اگر داستان «کددواینچی» باشد، در نظر گرفته می‌شود و ایرادی بر آن نیست، اما به داستان خودمان که می‌رسد، ایراد می‌گیرم. به خوبی مشخص است که نویسنده پژوهش زیادی کرده و بر فضای داستانش مسلط است و جاهایی را که تجربه نکرده برای ما ساخته است. از طرفی داستان ایدئولوژی خود را طوری طرح کرده که به عقاید یهود نیز خدشه‌ای وارد نکرده و گفته که فرمان یازدهم بشارت کاهنان بوده است و اگر چیزی در تاریخ مغفول و مخفی مانده، نه حرف خداوند که بشارت کاهنان بوده.

نکته دوم در خصوص این رمان، جهانی است که نویسنده در رمان ساخته و این فرض که یک عده تاریخ را همان طور که می‌خواهند، شکل می‌دهند و این آدمها متعلق به دیروز و امروز نیستند و همیشه هستند و این ماجرا را هول‌آور می‌کند و آدم را به فکر فرو می‌برد که اگر چنین مساله‌ای باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد!

سپس حسین ورجانی مدرس داستان‌نویسی گفت: درباره فرم کار باید بگویم، فرمان یازدهم یک داستان بلند است و ساختار داستان بلند را دارد. سوژه این داستان سوژه بسیار خوبی است، اما ارائه کار آن را به سمت یک کار ایدئولوژیک یا شبه ایدئولوژیک کشیده است. نکته دیگر این که چون نویسنده در داستان به دنبال کشف و شناخت ابعاد و ظرفیت‌های شخصیت‌های داستانی‌اش نیست، و با پیش‌فرض‌های مشخصی شخصیت‌پردازی کرده، عملاً شخصیت پرداخت شده‌ای نداریم و با یک اثر تک صدایی روبه‌رو هستیم. راوی به طریق اولی بی‌طرف نیست، در حالی که باید بی‌طرف باشد تا سبعیت طرف مقابل را نشان بدهد. مساله مهم این است که نویسنده از تجربه زیستی خود نگفته است و این باعث می‌شود نویسنده بر لبه شمشیر راه برود و اگر نتواند به گفته بورخس یا نویسنده کتابخانه‌ای باشد و یا میدانی، اثر یک سویه و شعارزده خواهد شد. نویسنده هم در محیط فلسطین زیست نکرده و براساس خوانده‌هایش داستان را ساخته، بنابراین اثر یک‌سویه است. هم چنین رابطه فئودالی و یا مرید و مرادی سنتی که پیشامدرن است در داستان به چشم می‌خورد و این نکته منفی برای داستان نیست، اما در اثری که به سمت سبک مدرن می‌رود، خوب است این روش نباشد. دیگر این که آنچه نوشته به سمت یک اثر سفارشی رفته اگرچه سوژه بسیار خوب است و کمتر نویسنده ایرانی به آن پرداخته است و راه نرفته‌ای را پیموده که آزمایش و خطا در آن راه دارد.

در ادامه مرتضی شاهترابی در خصوص فرمان یازدهم گفت: وقتی با این داستان مواجه شدم احساس کردم داستان‌نویس بدون این که قصدی داشته باشد، ناخواسته به سمت یک تاریخ جایگزین رفته است که در واقع یک روایت متفاوت از روایت رسمی تاریخ را بیان می‌کند. کارهای بسیار خوبی در این ژانر در ادبیات غرب شده است. اما بحث مهمی درباره ویژگی‌ها و کارکردها تاریخ جایگزین وجود دارد، وقتی با این نگاه به سمت داستان می‌روم، می‌بینم که ایده و هسته جنینی داستان بسیار خوب است. اما وقتی ارائه می‌شود در ارائه خوب عمل نمی‌کند چون تجربه‌ای در این زمینه نداریم، پس با چالش‌ها و کمبودهایی روبه‌رو می‌شویم. خصوصاً این که موتور محرکه داستان خیلی دیر شروع می‌شود و اگر من خواننده سمجی نباشم از این اثر رد خواهم شد.

ابراهیم اکبری دیزگاه نویسنده رمان برکت، نیز در خصوص خوانش رمان فرمان یازدهم گفت: اگرچه رمان را خیلی پیش از این خوانده‌ام، اما می‌توان درباره این کتاب از دو منظر صحبت کرد. چرا که یک بحث کلامی را مطرح می‌کند و به بشارت که یک اصل دینی است اشاره دارد و می‌توان از منظر دینی به او آن نگاه کرد و دیگر از منظر تاریخی می‌توان به آن پرداخت و از این دو منظر و نگاه توضیح داد و تبیین کرد. علاوه بر این در ادبیات ما این نوع رمان، کار بدیعی است و علی رغم این که می‌تواند مشکلاتی داشته باشد، و نقدهایی می‌توان به آن وارد کرد، اما تا آنجا که من خبر دارم کمتر در ادبیات ما این اتفاق نیفتاده که رمان‌نویس نگاه بین‌الادیانی و یا نگاه ادیانی به موضوع داشته باشد و بتواند داستانش را تا اندازه‌ای با اندیشه و فن رمان‌نویسانه تفهیم و تفسیر کند و به این سبک ارائه بدهد.

در انتهای جلسه، نویسنده از چگونگی شکل‌گیری نگارش رمان فرمان‌ یازدهم و تغییرات و بازنویسی‌های مکرر آن سخن گفت.

ادبیات اقلیت / ۲۴ مهر ۱۳۹۵

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا