چهار پاره در تاریخ ادبیات / علی‌رضا پورمسلمی Reviewed by Momizat on . 1 ـ  به خیام   کمی خاک خوب کمی آب روان و کله‌ای که کار کند با این‌ها می‌توان یک کوزه ساخت.     2 ـ باباطاهر   بچه‌ها از مقبره بيرون آمدند يك 1 ـ  به خیام   کمی خاک خوب کمی آب روان و کله‌ای که کار کند با این‌ها می‌توان یک کوزه ساخت.     2 ـ باباطاهر   بچه‌ها از مقبره بيرون آمدند يك Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » شعر » چهار پاره در تاریخ ادبیات / علی‌رضا پورمسلمی

چهار پاره در تاریخ ادبیات / علی‌رضا پورمسلمی

چهار پاره در تاریخ ادبیات / علی‌رضا پورمسلمی

۱ ـ  به خیام

 

کمی خاک خوب

کمی آب روان

و کله‌ای که کار کند

با این‌ها می‌توان یک کوزه ساخت.

 

 

۲ ـ باباطاهر

 

بچه‌ها از مقبره بیرون آمدند

یکی جستی زد و آلاله‌ای چید

یکی از ناله‌ای مستانه ترسید

آخری هم

به مرد ریشویی که آن‌طرف‌ها قدم می‌زد و

آه می‌کشید

خندید.

۳ ـ عرفان ما

 

خسته به خانه آمدم

از کار

خورشت قیمه‌ی دیشب بود و

قبض گاز

باز

تا گرم شود غذا

ورق زدم مولانا را

عجب شاعر عارفی بوده لامصب!

 

۴ ـ جان مادرت نیا

« برای فروغ فرخ‌زاد»

 

هیچ کجا خانه‌ی آدم نمی‌شود

با بوی ویژه‌اش

راحتی‌های همیشه‌اش

مخصوصاًُ این‌که

یک جمعه عصر

تخمه بشکنی

فیلم ببینی

و منتظر مهمان هم نباشی.

****

منتشر شده در نویسار

ادبیات اقلیت / ۱۸ دی ۱۳۹۴

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا