گزارشی از نشست عصرانه با کتاب با موضوع کتاب “شازده کوچولو در مترو” در خانه فرهنگ سلام Reviewed by Momizat on . گزارش‌گر: معصومه فرید ادبیات اقلیت ـ روز چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ 1397 نشست عصرانه با کتاب کانون و کتابخانه سلام، به بررسی و گفت‌وگو دربارۀ کتاب شازده کوچولو در مت گزارش‌گر: معصومه فرید ادبیات اقلیت ـ روز چهارشنبه 26 اردیبهشت‌ 1397 نشست عصرانه با کتاب کانون و کتابخانه سلام، به بررسی و گفت‌وگو دربارۀ کتاب شازده کوچولو در مت Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » خبر و گزارش » اخبار کتاب » گزارشی از نشست عصرانه با کتاب با موضوع کتاب “شازده کوچولو در مترو” در خانه فرهنگ سلام

گزارشی از نشست عصرانه با کتاب با موضوع کتاب “شازده کوچولو در مترو” در خانه فرهنگ سلام

گزارشی از نشست عصرانه با کتاب با موضوع کتاب “شازده کوچولو در مترو” در خانه فرهنگ سلام

گزارش‌گر: معصومه فرید

ادبیات اقلیت ـ روز چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت‌ ۱۳۹۷ نشست عصرانه با کتاب کانون و کتابخانه سلام، به بررسی و گفت‌وگو دربارۀ کتاب شازده کوچولو در مترو ــ مجموعۀ داستان‌های پانزده کلمه‌ای با موضوع کودکان کار ــ اختصاص داشت. این جلسه با حضور صغری دلدادۀ بارانی (مجری/میزبان نشست)، مهدی موسوی‌ نژاد (دبیر جایزۀ ادبیات اقلیت) و برخی شرکت‌کنندگان در اولین جشنوارۀ داستان کوتاه کوتاه پانزده‌کلمه‌ای با موضوع کودکان کار برگزار شد.

.

چگونگی شکل‌گیری اولین جشنوارۀ داستانی جایزۀ ادبیات اقلیت

در ابتدای نشست بارانی مقدمه‌ای دربارۀ موضوع جشنواره بیان و پس از آن از موسوی‌ نژاد دعوت کرد تا دربارۀ چگونگی برگزاری جشنواره و انتشار کتاب توضیحات بیشتری بدهد.

موسوی‌ نژاد خلاصۀ چگونگی شکل‌گیری جشنواره را این‌گونه بیان کرد: ما جمعی از دوستان نویسنده و شاعر و علاقه‌مند ادبیات بودیم که حلقۀ مرکزی جمع ما سایت ادبیات اقلیت بود. این سایت در سال ۱۳۹۴ تأسیس شد و فعالیتمان هم صرفاً ادبی بود. مدتی دوستان فکر می‌کردند که جشنواره‌ای برگزار کنیم. در روند فکر کردن به این قضیه، دیدیم جوایز مختلفی برای داستان کوتاه و رمان و… وجود دارد. چیزی که جای خالی آن حس می‌شد، آن بود که پیوندی میان ادبیات و برخی مسائل و معضلات اجتماعی برقرار شود و به نظرمان رسید که خوب است کسانی که کارشان فرهنگ و ادبیات است، به آن ورود پیدا کنند.

بسیاری از ان‌.جی.اوها هستند که در زمینۀ کودکان کار فعالیت می‌کنند و کمک می‌کنند به تأمین هزینه و امکانات برای تحصیل و زندگی این کودکان و بسیاری از آن‌ها فعالیت‌های فرهنگی و هنری نیز انجام می‌دهند. اما تصمیمی که ما گرفتیم این بود که در فراخوانمان افرادی را که مستقیماً در این زمینه فعالیت نمی‌کنند، نیز دعوت به فکر کردن و نوشتن دربارۀ این موضوع کنیم.

.

چرا داستانِ کوتاهِ کوتاه پانزده کلمه‌ای؟

مدیر سایت ادبیات اقلیت ادامه داد: ما به این فکر کردیم که جشنواره را چگونه برگزار کنیم تا افراد بیشتری شرکت کنند و گسترۀ وسیع‌تری را شامل شود. اگر ما یک فراخوان داستان کوتاه می‌دادیم شاید فقط کسانی که نویسندۀ حرفه‌ای بودند سراغ آن می‌آمدند و کسی که تجربه‌ای در نوشتن نداشت یا آموزش حرفه‌ای ندیده بود، شرکت نمی‌کرد و نوشتن داستان را در توان خود نمی‌دید. فکر کردیم که اگر داستان، داستان کوتاه کوتاه، مینی‌مال یا چندکلمه‌ای باشد افراد حس می‌کنند با کنار هم گذاشتن چند کلمه می‌توانند دربارۀ آن چیزی که فکر می‌کنند، ذوق‌آزمایی کنند و بنویسند. حالا این‌که داستان کوتاه کوتاه چیست و آیا اصلاً در سطح جهان جدی گرفته می‌شود یا نه، بحث دیگری است که دربارۀ آن اختلاف نظر هم وجود دارد، اما اجمالاً می‌توان گفت که در سطح جهانی، به شکل خیلی جدی و آکادمیک هم به این شکل نوشتن نگاه و توجه شده است. در همین قرن گذشته ــ که البته به شکل بسیار دقیق‌تری آقای جزینی در مقدمۀ همین کتاب شازده‌کوچولو در مترو در این باره نوشته‌اند ــ جریانی در ادبیات، به سمت هر چه کوتاه‌تر نوشتن میل پیدا کرد. داستان‌ها کوتاه و کوتاه‌تر شدند تا رسیدند به داستان‌های چند کلمه‌ای، که به هر حال چه تفنن باشد و چه نوعی جدی در نوشتن، دربارۀ آن بحث‌ها و گفت‌وگوهای جدی بسیاری شده است. در این جشنواره نیز انتخاب تعداد کلمات (۱۵ کلمه‌ای بودن داستان) صرفاً یک انتخاب بود و هیچ معنای دیگری نداشت.

.

حفظ استقلال جشنواره از مهم‌ترین برنامه‌هایمان بود

او ادامه داد: فراخوان را که منتشر کردیم هیچ اسپانسری نداشتیم و دلمان می‌خواست مستقل شروع کنیم و در ادامه، اگر جایی یا نهادی تمایل به حمایت داشت این امکان را نیز در نظر گرفتیم. برای همین از شرکت‌کننده‌ها خواستیم ورودی بپردازند. چیزی که قبل از این در جشنواره‌های ادبی سابقه نداشته یا اگر بوده خیلی خیلی به‌ندرت بوده است. البته این کار را با ترس و لرز انجام دادیم؛ نکند با این کار کسی شرکت نکند، نکند استقبال کمی شود و… علاوه ‌برآن اعلام کردیم بیست درصد از پولی که جمع‌آوری شود، از طریق یک ان.جی.اوی حامی کودکان کار صرف کمک به آن‌ها خواهد شد و بقیۀ مبلغ را خرج هزینۀ جشنواره و جوایز آن می‌کنیم.

به‌هرحال شروع کردیم و خوشبختانه حتی در همان روز اول استقبال خوبی شد و پنج شش نفر همان روز اول شرکت کردند و در طول دو ماه پس از انتشار فراخوان ــ از بهمن تا اواسط فروردین ــ حدود ۱۸۰۰ داستانک رسید و حدود ۵۰۰ نفر شرکت کردند و چون هر نفر می‌توانست ۱ تا ۵ داستانک ارسال کند تعداد زیادی کار رسیده بود.

اصلاً حس نمی‌شد شرکت‌کننده‌ها برای جایزه یا تقدیر شدن شرکت کرده‌اند. به‌نظر من شاید علت آن این بود که ما از اول جایزه‌ای برای آن مشخص نکرده بودیم که مثلاً یک سکه جایزه می‌دهیم یا نیم‌سکه و… چون واقعاً هم اسپانسری نداشتیم و می‌خواستیم ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد. خوشبختانه هم شرکت‌کننده‌ها مشارکت مالی داشتند و یکی دو نهاد هم حمایت کردند و توانستیم هم جوایز نقدی نسبتاً آبرومندانه‌ای اهدا کنیم و هم هزینه‌های داوری و غیره را بپردازیم. به ده نفر جایزۀ نقدی دادیم. به ده نفر شرکت‌‌کنندۀ زیر ۱۸ سال، که ردۀ سنی کودک و نوجوان بودند نیز تقدیرنامه و جایزه داده شد. و از ۵ نفر نیز تقدیر شد.

به طور کلی فکر می‌کنم خود این کتاب معرف چگونگی برگزاری دور اول جشنواره است و شاید همۀ توضیحاتی که من دادم به‌نوعی در همین کتاب وجود دارد.

.

 داورهای درجه یک کشوری انتخاب کردیم/ برخی شرکت‌کننده‌ها حرفه‌ای بودند

دبیر جایزۀ ادبیات اقلیت ادامه داد: سعی کردیم جنبۀ ادبی و حرفه‌ای جشنواره حفظ شود و از همین رو، داورهایی که انتخاب کردیم در سطح کشوری شناخته‌شده و درجه یک هستند. آقایان ابوتراب خسروی، محمدجواد جزینی و محمدرضا یوسفی. که هم در زمینۀ داستان کوتاه کار کرده‌اند و هم کسی مثل آقای یوسفی در زمینۀ کودکان کار کتاب نوشته است.

 خوشبختانه خیلی از کارهایی که رسید هم حرفه‌ای بود. برخی نویسندگانی که در جشنواره شرکت کرده بودند یک یا چند کتاب منتشرشده داشتند. و کسان دیگری هم بودند که معلوم بود که در مورد این موضوع دغدغه دارند… قدم بعدی ما این بود که کارها منتشر شود. بلافاصله بعد از آن‌که آرای داوران مشخص شد شروع به ویرایش آثار کردیم. مصاحبه‌هایی با داورها داشتیم و مقدمه‌هایی نیز داوران برای کتاب نوشتند. و در این راه افراد مختلف با جان و دل کمک کردند. کارهای کتاب، ویرایش و صفحه‌بندی آن در کمتر از یک ماه تمام شد. شاید یک خرده توی ارشاد ــ طبق معمول تمام کتاب‌هاــ سرعت آن گرفته شد و درنهایت اعلام کردند که هشت تا داستان باید حذف شود که یکی از آن‌ها از ده داستان برگزیدۀ جشنواره بود که نهایتاً با رفت‌وآمد و نامه‌نگاری و حدود یک ماه دیگر، تأخیر توانستیم آن یک داستان را نجات دهیم و در کتاب بیاید، اما متأسفانه چند داستان هم اجازه انتشار نیافت.

.

 یادداشت یکی از شرکت‌کننده‌ها خطاب به اگزوپری بود

موسوی نژاد در ادامه گفت: دوست دارم دربارۀ اسم کتاب هم توضیحی بدهم. همۀ کارهای مربوط به شرکت در جشنواره به‌صورت مجازی و از طریق سایت انجام می‌شد. یک بخشی هم با عنوان یادداشت گذاشته بودیم که افراد می‌توانستند، در کنار داستان‌هایی که می‌فرستند حرف دلشان را دربارۀ موضوع جشنواره بنویسند و به‌نظر من ارزشش کمتر از داستان‌ها نبود. وقتی می‌گویم همۀ افراد دغدغه داشتند، از روی همین یادداشت‌ها پیداست که برگزیده‌ای از آن‌ها هم در کتاب آمده است. نام کتاب از یکی از همین یادداشت‌ها گرفته شده است. یکی از شرکت‌کننده‌ها یادداشت را خطاب به اگزوپری نوشته بود و کودک کاری را که در مترو دست‌فروشی می‌کرده، به شازده کوچولو تشبیه کرده بود که مجبور است این‌جا کار کند. یک نظرسنجی برای انتخاب نام صورت گرفت که نهایتاً این نام انتخاب شد.

.

 چیزی که فرهنگ جامعه را می‌سازد هنر است، نه سیاست و نه حکومت

او افزود: من خودم شخصاً فکر می‌کنم برای این قبیل مشکلات و معضلات اجتماعی باید به دنبال راه‌حل ریشه‌ای و بنیادی بود. من اگر امروز مبلغی بدهم و بچه‌ای را سیر کنم، او دوباره فردا گرسنه خواهد بود. ریشه‌ای یعنی چه؟ یعنی جامعه به رشدی برسد که فرهنگ جامعه این را برنتابد و فرهنگ جامعه با این معضل مبارزه کند. آن چیزی هم که فرهنگ جامعه را می‌سازد، هنر است؛ نه سیاست و نه حکومت. هیچ چیز دیگر جز هنر نمی‌تواند این کار را بکند، چون آمیخته با جان تک‌تک افراد نیست. چیزی که روی فرد فرد جامعه تأثیر می‌گذارد، و تحول‌زاست هنر است. یکی از مصادیق آن هم که ما در آن حوزه کار می‌کنیم، ادبیات است. من فکر می‌کنم اگر ما از مردم جامعه‌مان بخواهیم به این مشکل فکر کنند، حتی اگر هیچ کار دیگری نکنند و فقط فکر کنند که چرا اوضاع ما این‌طور است، خودش ریشه‌های حل این مشکل را به وجود می‌آورد. هرچند حل شدنش نیاز به آدم‌هایی غیر از آدم‌های اهل هنر و ادبیات هم دارد.

.

برندگان واقعی جشنواره تمامی شرکتکنندگان در آن بودند

سردبیر سایت ادبیات اقلیت گفت: باور شخصی من این است که تک‌تک کسانی که در این جشنواره شرکت کرده بودند برندۀ این جشنواره بودند نه فقط آن ده نفری که داورها انتخاب کردند… چون همه می‌دانیم به‌هرحال رأی انسان ممکن است اشتباه باشد؛ سهو باشد، سلیقه باشد و… هرچند چه مجریان جشنواره و چه داوران عزیز آن با نهایت دقت و وسواس کارشان را انجام دادند و تمامی آثار بدون نام نویسنده در تمام مراحل داوری در اختیار داوران قرار گرفت. گرچه طبعاً کسانی بودند که کارشان از نظر تکنیکی ضعیف بود، ولی در واقع، هیچ فرقی ازنظر دغدغه‌مند بودن میان شرکت‌کنندگان به چشم نمی‌آمد. بعضی از برگزیدگان، جایزۀ نقدی‌شان را قبول نکردند و حتی در میان داوران عزیزانی بودند حق داوری را نپذیرفتند و آن را برای چاپ کتاب کمک کردند.

.

امیدواریم که بتوانیم دور دوم جشنواره را به شکل بهتری امسال برگزار کنیم

او دربارۀ استمرار دوره‌های بعدی این جشنواره نیز گفت: در تلاشیم که دور دوم این جشنواره را امسال با همکاری بیشتر نهادها و گروه‌های ادبی و اجتماعی برگزار کنیم و از جمله صحبت‌هایی با «مدرسۀ داستان» کرده‌ایم که امیدواریم بتوانیم با همکاری این گروه فعال ادبی، فراخوان دور دوم این جشنواره را اعلام و منتشر کنیم. و امیدوارم که دور دوم بهتر از دور قبل برگزار شود و این کارها بیشتر دیده شود.

موسوی‌ نژاد سخنان خود را با تشکر از صغری دلداده بارانی، برگزارکننده و میزبان جلسه پایان داد و گفت: برگزاری همین جلسه هم یکی از مصادیق همان هم‌دلی‌ای است که از آن سخن گفتم. که کانون ادبی سلام و مدیر آن سرکار خانم بارانی که خودشان یکی از شرکت‌کنندگان در جشنواره بوده‌اند، تصمیم به برگزاری این جلسه و گفت‌وگو دربارۀ کتاب گرفتند.

 .

ابزار فکر کردن، کلمه و زبان است

پس از اتمام سخنان موسوی‌نژاد، بارانی از او پرسید که‌ آیا خودتان با کودکان کار در ارتباط بودید؟

موسوی‌ نژاد پاسخ داد: خیر. اما من هم مثل بقیه آن‌ها را می‌دیدم و می‌بینم. زمانی که درمورد برگزاری یک جشنواره ادبی با دوستان گفت‌وگو کردیم و قرار شد دربارۀ موضوع فکر کنیم من دیدم که این موضوع یکی از پیشِ چشم‌ترین موضوعات است. در طول اجرای جشنواره با چند ان.جی.او آشنا شدم، از جمله جمعیت دفاع از حقوق کودکان کار و خیابان که خیلی مخلصانه همکاری کردند… من خودم را آدمی نمی‌بینم که خیلی اهل فعالیت اجتماعی باشم اما فکر کردم که شاید بتوانیم به این شکل فعالیتی داشته باشیم.

ما فکر کردیم اگر فراخوان بدهیم افراد در پانزده‌کلمه دربارۀ موضوعی داستان بنویسند، خودش باعث می‌شود افراد روی کلمات دقیق شوند و به موضوع فکر کنند. اعتقاد داشتیم ابزار فکر کردن، کلمه و زبان است. یعنی آدم وقتی می‌تواند خوب فکر کند که بتواند خوب از کلمات استفاده کند. بگذریم از بحث فلسفی آن، که زبان، خانۀ وجود است و تفکر ما در زبان شکل می‌گیرد و… به زبان ساده اگر ما می‌خواهیم فکر کنیم باید با کلمات فکر کنیم و وقتی فراخوانی می‌دهیم و افراد را به نوشتن با تعداد محدودی کلمات دعوت می‌کنیم یعنی آن‌ها را به فکر کردن به یک سری کلمات دربارۀ این موضوع دعوت می‌کنیم. وقتی افراد وسواس‌گونه به یک سری کلمات دربارۀ موضوعی مثلاً کودکان کار فکر کنند، باعث می‌شود آن مفهوم خیلی صحیح‌تر و درست‌تر در ذهنشان شکل بگیرد و درست‌تر با آن مواجه شوند. این چیزی است که ما فکر کردیم به‌درستی اتفاق خواهد افتاد.

.

در ادامه پرسش و پاسخی بین موسوی‌نژاد و حاضران صورت گرفت و همچنین از بهاره نوربخش نویسندۀ کتاب عطرقالی، نسیم عشق که موضوع آن نیز تا حدودی مرتبط با کودکان کار است دعوت شد تا تجربیات خود در زمینۀ نوشتن از کودکان کار بیان کند.

نوربخش ابتدا خلاصه‌ای از داستان خود را گفت و پس از آن افزود: زندگی کودکان کار خیلی سخت‌تر از آن چیزی است که به‌نظر می‌رسد. این‌که مجبورند ترحم دیگران را تحمل کنند، شاید سخت‌ترین مسئلۀ آنان باشد. شاید بهتر باشد کمی بیشتر به آن‌ها نزدیک شویم تا این‌که بهشان پول دهیم. خیلی از آن‌ها محبت می‌خواهند و این‌که به‌عنوان یک انسان دیده شوند. این حس تا سال‌های بسیار با آدم می‌ماند و بسا که تا پایان عمر از بین نرود.

این نشست پس از آن‌که برخی نویسندگان حاضر در نشست، آثار منتشرشده‌شان را خواندند، پایان پذیرفت.

ادبیات اقلیت / ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۷

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا