گزارشی از نشست نقد و بررسی رمان “فیل‌کُش” نوشتۀ ضیاءالدین وظیفه‌شعاع Reviewed by Momizat on . ادبیات اقلیت ـ هفتمین نشست از سلسله‌ نشست‌های «شب‌های داستان فارسی» در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان با نقد و بررسی رمان فیل‌کُش و با حضور نویسنده‌ی اثر ض ادبیات اقلیت ـ هفتمین نشست از سلسله‌ نشست‌های «شب‌های داستان فارسی» در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان با نقد و بررسی رمان فیل‌کُش و با حضور نویسنده‌ی اثر ض Rating: 0
شما اینجا هستید:خانه » خبر و گزارش » گزارشی از نشست نقد و بررسی رمان “فیل‌کُش” نوشتۀ ضیاءالدین وظیفه‌شعاع

گزارشی از نشست نقد و بررسی رمان “فیل‌کُش” نوشتۀ ضیاءالدین وظیفه‌شعاع

گزارشی از نشست نقد و بررسی رمان “فیل‌کُش” نوشتۀ ضیاءالدین وظیفه‌شعاع

ادبیات اقلیت ـ هفتمین نشست از سلسله‌ نشست‌های «شب‌های داستان فارسی» در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان با نقد و بررسی رمان فیل‌کُش و با حضور نویسنده‌ی اثر ضیاءالدین وظیفه‌شعاع و منتقدان آرش محمودی و آرزو اسلامی، دوشنبه یکم شهریور ۱۴۰۰ برگزار شد.

ضیاءالدین وظیفه‌شعاع متولد ۱۳۶۴ در تبریز کارشناس تاریخ است. اولین کتاب وی، مجموعه داستان درخت کج است که نشر روزنه آن را در سال ۱۳۹۲ منتشر کرد. در همان سال طی نظرسنجی مجله‌ی تجربه درخت کج مقام دومِ کتاب سال را به دست آورد. دومین کتاب او رمان فیل‌کُش در سال ۹۹ توسط نشر افراز منتشر شد.

پس‌زمینه‌ی تاریخی و اجتماعی

در ابتدای جلسه، مدیر نشست، محمدجواد روزگار، با اشاره به پیوند تنگاتنگ شخصیت‌های رمان به مسئله‌ی جنگ و مهاجرت از نویسنده پرسید که تا چه حد این دو موضوع دغدغه‌ی او و رمان بوده است. ضیاءالدین وظیفه‌شعاع در پاسخ به این پرسش گفت:

«قضیه‌ی پس‌زمینه‌ی تاریخی در نوشتن داستان برای من خیلی مهم است. حالا در داستان کوتاه که زمان و فضای کمی داریم ولی در مورد رمان که دقیقاً همین‌طوری هست. یعنی من دوست داشتم در کارم پس‌زمینه‌ی تاریخی داشته باشم و به‌عنوان یک مخاطب ادبیات داستانی هم دوست دارم کار‌هایی مثل این را بخوانم، یعنی کارهایی که پس‌زمینه‌ی تاریخی داشته باشد. چون به‌نظر من اگر داستان‌های اخیری را که در این دو دهه در ایران چاپ شدند آسیب‌شناسی کنیم، اکثراً انگار به‌نوعی در خلأ اتفاق می‌افتند.»

ضیاءالدین وظیفه‌شعاع با تأکید بر این موضوع که پس‌زمینه‌ی اجتماعی کار نیز برای او مهم است، افزود: «طبیعتاً من یک روند را در نظر گرفتم از زمان انقلاب، بعد جنگ و بعد تبعات و ترکش‌های جنگ، تا رسیده تقریباً به چند سال پیش.»

وانهادگی در موقعیت

در ادامه‌ی نشست آرزو اسلامی، نویسنده و منتقد ادبی، علی منصوری را شخصیت اصلی رمان دانست و گفت:

«ما بیش‌تر با او همدل می‌شویم و قضایا را از نگاه او می‌بینیم. چند جای رمان این نگاه ریزبین و محزون علی منصوری به این شکل توصیف شده است: وقتی که به خودش توی شیشه لباس‌شویی دارد نگاه می‌کند، وقتی که به خودش توی تنه‌ی سماوری بزرگ دارد نگاه می‌کند، یا وقتی در آینه‌ی ماشین به خودش خیره شده است. خودش را  سر و صورتی کج و چشم‌های گودنشسته، مستطیلی از یک صورت بی‌خواب، یک درون‌گرایی عمیق مهجورمانده و انعکاس چهره‌ای مضحکِ گریان دارد معرفی می‌کند. این نگاه، نگاهِ مضطرب و دارای تشویش یک جامعه‌شناس است که دارد به گونه‌ای متفاوت به شهر و کشور‌های دیگر، به آدم‌ها و حتی خودش و روابط نگاه می‌کند. می‌شود گفت که مسئله‌ی وانهادگی در موقعیت یا وانهادگی بعد موقعیت شاید یکی از مباحث این رمان باشد. جامعه‌شناسی که درد نان دارد و آن‌طوری که باید نمی‌تواند جامعه‌ی خودش را روایت کند. یعنی فرصت نوشتن جامعه‌اش را ندارد. چیزی که دکتر فرتاش از او می‌خواهد و او هیچ موقع نمی‌تواند تمرکز لازم را بکند.»

آرزو اسلامی، نویسنده‌ی مجموعه داستان «بی‌مقصد»، علی مصنوری و نادر فرتاش، هردو را قهرمان رمان دانست و افزود: «کلاً علی منصوری و نادر فرتاش با هم هستند که دارند رمان را پیش می‌برند. شاید بشود گفت یک جامعه‌شناس و یک روانشناس که دو گونه‌ی متفاوت نگاه به جهان و زیست و زیبایی دارند. هردویشان در پی زیبایی هستند. این را از دیالوگ‌هایشان می‌گویم. یک جامعه‌شناس با تجزیه و تحلیل پدیده‌های اجتماعی و روابط بین آدم‌ها کار دارد و یک روانشناس درست است با بعد‌های علوم‌اجتماعی کار دارد اما بیش‌تر می‌رود سمت زیست‌شناسی و ژنتیک و روی گروه‌های کوچک تمرکز می‌کند. البته از این مسائل اگر بگذریم در این رمان، این دو رفیق در مجادله با زندگی و تبیین مفهوم نگاه‌شان به زندگی در واقع هیچ‌کدام قهرمان نیستند. زیرا توی هیچ‌کدام‌شان المان مورد بحث آرمان‌شهری که در پی آن هستند وجود ندارد یا نخواهد داشت. چرا؟ چون شاید اجازه‌ی روشن‌فکری به آن‌ها در این جامعه داده نمی‌شود.»

روحِ فیل‌کُش

سپس آرش محمودی، داستان‌نویس و منتقد ادبی، زبان را یکی از مهم‌ترین عناصر ادبیات ایرانی شمرد و اظهار داشت:

«من این زبان فارسی را واسطه‌ای برای ادبیات ایرانی می‌دانم. همان‌طور که اثر وظیفه‌شعاع را یک رمان ایرانی می‌دانم، نه یک رمان فارسی. به سبب این‌که به‌هرحال ما داریم از یک زبان خاص، به‌واسطه‌ی زبان فارسی با یک تفکر خاص آشنا می‌شویم و این رمان و این تجربه را با ما به اشتراک می‌گذارد. جایگاه زبان در این‌جا خیلی مهم می‌شود در ادبیات و اساساً ما باید ببینیم این عامل واسطه‌ای که بین یک ترک و بقیه‌ی اقوام ایرانی یک اتصال ایجاد کرده و بین یک ترک و بین یک کرد و یک عرب و خود آن بخشی که فارسی‌زبان هستند، این عامل چه جایگاهی دارد و اصلاً چه پتانسیلی دارد.»

آرش محمودی، نویسنده‌ی مجموعه‌ داستان «نیوکاسل»، جنگ میان روان‌شناسی و جامعه‌شناسی را نکته‌ی درخشان رمان دانست و عنوان کرد: «یکی از نکاتی که باعث شد جذب این رمان بشوم جنگ بین این دو تفکر است و سرنوشت این دو تفکر در ایران که یکی به ‌ثروت می‌رسد. حالا با تمام نقدهایی که می‌شود به این جنگ داشت ولی انتخاب این به‌عنوان نماینده‌ی دو قشر مهم و سرنوشت‌ساز در تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران به‌نظرم نکته‌ی بسیار درخشانی بود. کمااین‌که ما داریم مدام شکست این آدم‌ها را می‌بینیم و اگر من بخواهم یک جمله‌ی درخشان از رمان انتخاب کنم که به‌نظرم وضعیت کلی مردم ایران است. در صفحه‌ی ١۴۵ منصوری می‌گوید: «من یک آذربایجانی بخت‌برگشته‌ام.» به‌نظرم این‌ جمله روحِ «فیل‌کُش» است و ما در طول رمان با بخت‌برگشتگی یک آذربایجانی طرف هستیم و یکی از نکات درخشان این رمان مصادره‌ی سیاسی‌-اجتماعی ایران به ‌نفع یک سرزمین خاص هست که تبریز باشد. این برای من نکته‌ی قابل تأملی هست از این نظر که ما وظیفه داریم بومی به جهان نگاه کنیم. ما وظیفه داریم تاریخ را از نگاه خودمان ببینیم. من توی این رمان با جنگ از نگاه یک ترک آشنا شدم. با مهاجرت از نگاه یک ترک آشنا شدم. با عاشقی. با اقتصاد. با همه‌ی این‌ها آن شهروند ترک‌زبان مملکت را داشتم می‌دیدم و بسیار برای من حائز اهمیت بود.»

این جلسه که هفتمین نشست از سلسله نشست‌های شب‌های داستان فارسی بوده است در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان و از طریق ویس‌چت برگزار شد و فایل صوتی آن در باشگاه همشهریان داستان قابل‌ بارگیری و شنیدن است.

گزارش: محمدجواد روزگار

ادبیات اقلیت / ۷ مهر ۱۴۰۰

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا