شما اینجا هستید:خانه » 2018 » فوریه

ترسوها / دیمه ونوس (نامزد نهایی جایزه بوکر عربی ۲۰۱۸)

کاغذهایی که "نسیم" آن مرد خوش‌تیپ استخوان‌‌درشت ارسال کرده، "سُلیمی [سُلیما]  را برآشفته است. در حالی که کلمه به کلمه‌شان ‌را می‌بلعد و حرف به حرف لابه‌لای‌شان می‌دود، درمی‌یابد که او رمانی ناقص در دست دارد؛ شبیه سرگذشت زنی سرشته‌شده از ترس؛ درست مثل خودش. نسیم چه قصدی داشته‌ است؟ ...

ادامه محتوا

میراث سنگ‌قبرها / ولید الشرفا (نامزد نهایی جایزه بوکر عربی ۲۰۱۸)

از سلول خود بالای کوه الکرمل، زندانی فلسطینی، الوحید [= تنها] به گذشته بازمی‌گردد؛ به هنگام جنگ ژوئن 1967 که کودک بود؛ و پدر و پدربزرگ او به اجبار از روستای خود "عین‌حوض" کوچانده شدند؛ چراکه اسرائیلی‌ها آن ‌را به طرح روستای هنرمندان اختصاص داده و نام آن را "عین‌هود" گذاشته بودند. ...

ادامه محتوا

شعری از سریا داودی حموله

شعری از سریا داودی حموله: زرد / بازماندۀ گنجشک‌هاست / روی هر نامی بنشیند / زیبایی‌اش / به فصل دیگری کوچ می‌کند / سرخ / آغشته به آدمی است / سایۀ خود را به هر که بخواهد / پیوند می‌زند... ...

ادامه محتوا

نسبت معماری و ادبیات به‌روایت دکتر امیرعلی نجومیان / گزارشی از یک نشست

ششمین شب از هزارویک شب الفما با موضوع «نسبت معماری و ادبیات» روز پنج‌شنبه، 26 بهمن 1396، در باشگاه اندیشۀ تهران برگزار شد. سخنران این جلسه دکتر امیرعلی نجومیان، استاد ادبیات دانشگاه شهید بهشتی تهران (نویسنده، نظریه‌پرداز و مترجم و فارغ‌التحصیل دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه لستر انگلستان) بود. ...

ادامه محتوا

ساعت بغداد / شهد الراوی (نامزد نهایی جایزه بوکر عربی ۲۰۱۸)

این رمان در شهر بغداد می‌گذرد، و از زبان دخترکی روایت می‌شود که در سال 1991 هنگام حملات هوایی نیروهای ائتلاف، در یکی از پناهگاه‌ها با دخترکی دیگر آشنا می‌شود. دو دختر آرزوها و رؤیاهای خود را با هم به اشتراک می‌گذارند؛ و رؤیاهاشان با خیالات و اوهام درمی‌آمیزد. ...

ادامه محتوا

گل‌هایی که طعمۀ آتش شدند / امیر تاج السر (نامزد نهایی جایزه بوکر عربی ۲۰۱۸)

خمیله [= گیسو] زیبایی را از مادر ایتالیایی و ثروت را از پدرش به ارث برده است. در بیست سالگی از مصر، جایی که در آن تحصیل زیبایی‌شناسی کرده بود، به شهر خود "سور" با آن فرهنگ متنوعش بازمی‌گردد. ...

ادامه محتوا

قفس / داستانی از پیمان فرخ پی

زن هرمز هفت سال پیش خودش را آتش زد. نه فقط خودش را، که یک دست صندلی و قاب پنجره را هم به آتش کشید. هرمز آن شب سوهان روی قاب پنجره‌ها می‌کشید که زنش، لبۀ چادر به دندان گرفته، داخل آمد... ...

ادامه محتوا

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا