نقاش، شاعر و خانم / داستانی از روبرت والزر
در یک اتاقک زیرشیوانی خالی، شاعری جوان پشت میزی که به هیچ وجه شایستۀ نام زیبای میز تحریر نبود، نشسته بود. او شعر میسرود و خیال میبافت. شعر سرودن، خیالپردازی و رؤیابافی کسب و کاری است که به نسبت زمان، سود بیاندازه ناچیزی از آن حاصل میشود و شاعر آن را میدانست. ...
ادامه محتوا ›