دو شعر از محسن نظارت
دو شعر از محسن نظارت: آزاد بود / با فاصله از تکیهگاه درد / زخمی عمود / از تیر یک سررهای انتزاع سرد / معکوس سهم طرگیاش را / طلب میکرد... ...
ادامه محتوا ›دو شعر از محسن نظارت: آزاد بود / با فاصله از تکیهگاه درد / زخمی عمود / از تیر یک سررهای انتزاع سرد / معکوس سهم طرگیاش را / طلب میکرد... ...
ادامه محتوا ›دو شعر از طاهره محمودی: شاباش شاباش / به شعری که رسیده / در عصر جمعهای / نجاتم بده ای شعر / زمان زمان چکاندن ماشه است / در شقیقه / که سرب گرمتر میکند مرا / از شمشیر سرد تو / که در غلاف هزاران سال / زنگار گرفته است... ...
ادامه محتوا ›اینجا در قصۀ "عقبنشینی" چشم است که تولید مثل میکند. یک بچه از چشم بیرون میآید. خودش بیشعور و بیعقل و بیاحساس و بیرانشِ زندگی و بیهمه چیز مانند همان کوتولههای کتاب ماشین زمان نوشتۀ اچ. جی. ولز. آنها، انسانهای صدها هزارسال بعد... ...
ادامه محتوا ›به یاد دو میلیون نفری که تحت رژیم خمرهای سرخ جانشان را از دست دادند.این کتاب را تقدیم میکنم به پدرم، سِنگ ایم آونگ[1] که همواره باورم... ...
ادامه محتوا ›سه شعر از حسن فرخی: شعری به دست من رسیده است / همراه عکسی از دخترم کنار یک شیر سنگی. / قصهای به دست من رسیده است / همراه عکسی از زنم کنار یک خانۀ قدیمی / که روشنایی ماه را کمرنگ میکند... ...
ادامه محتوا ›