مردی با موهای یک دست سیاه / مرادحسین عباسپور
روی پاگرد اول میایستم. کلید را میزنم و همۀ لامپها با هم روشن میشوند. نور خیرهکنندهای چشمم را میزند. میخواهم در این لحظه کسی باشد، نه هر کسی، تنها یک نفر که داستان آن زنی را برایم بگوید که بیست سال گذشته بود و هر روز قرار بود تا چند ماه دیگر بمیرد. ...
ادامه محتوا ›