شما اینجا هستید:خانه » شعر » شعر فارسی (Page 17)

سه شعر از قاسم قره داغی

سه شعر از قاسم قره باغی: آن سوی این کوه مقاوم / قلبی است که از بناهای روم باستان / آب می‌خورد / و سنگ می‌شود تمام مرجان‌های تنش / و جزیره‌ای می‌سازد / با بیرقی از فراق و دلتنگی. ...

ادامه محتوا

سه شعر از علی مرتضوی فومنی

این‌جا / گُل از بهار می‌ترسد / دست از سِلاح / اسلحه از دست / شهری که خون‌اش / بوی کلوچه‌هاست / در پیچِ و تابِ رَگ / شهری که تحفه‌اش / دیوانه است و سگ / و من / هر شب که قلبِ دربه‌درم را / به کشتارگاهِ تو می‌برم / سگ می‌شوم / دیوانه می‌شوم. ...

ادامه محتوا

سه شعر از لیلا مسکوک

دوستت دارم / اتفاق پیش پا افتاده‌ای که آغشته کرد قلبم را به خونت / گم شد در چشم‌هایت سرم / و زمان / سرعت گرفت بر مچ دستم / هر ثانیه 60 عابر / بر وسعتی دایره‌ای به خاک می افتند. ...

ادامه محتوا

صبح دولت / علیرضا پورمسلمی

ضمناً من آدم عاشقي هم هستم / معشوقه‌ام را به برف تشبيه کرده‌ام / و چون قدِ بلندي دارد او را دوست دارم / از شما چه پنهان كمي لجباز است / اما درست می‌شود / مگر تا آخر دنيا ساعت می‌خواهد چهار صبح بماند؟ ...

ادامه محتوا

دو شعر / هژیر ابراهیمی

در ساحل جهان / قدم که می‌زنی آرام، که می‌دوی آرام، / آن سر اقیانوس / لابلای ماسه و نهنگ می‌جنبد / و من به پیش می‌آیم / از پنجره به خوابم / تا ماهی کوچک، به تکاپو افتد... ...

ادامه محتوا

چند شعر از نگار صامت

مگر می شود / این همه بوسه را پس داد / آن همه بوسه را پس گرفت؟ / می توان عشق های گذشته را کتمان کرد؟ و اشتیاقی که هنوز / اندکی در دل مانده؟ / می شود بمیری و وانمود کنی زنده ای؟ / لباس کودکی به تنم نمی شود / می توانم ادعا کنم مال من نبوده؟ / و تو را / حالا هرچقدر هم که نباشی/. ...

ادامه محتوا

چهار شعر از زهرا جعفری

ما تازه از جنگ برگشته بودیم / به کورسوراخ‌هایی که روزی خانهٔ ما بود / و فسیل عاشقی را که / قرن‌ها گریسته بود، خدا خواندیم. / پاهای آبله‌زده‌مان را در گنداب‌ها شستیم / و اینگونه پای رفتنمان دراز شد. ...

ادامه محتوا

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا