دو شعر از مهدی قاسمی شاندیز: وول میخورم / لابهلای سبزیجات / که روزنامه سفارش کرده بود / مثل سربازی / که سرش درد میکند برای / خرد میشوم در بازی / در جنگ... ادامه متن
دو شعر از فرهاد زارعکوهی: و کتاب حوادث/ همیشه از نیمهی آن گشوده میشود / «شیمبورسکا» / پروانهای که بالهایش تقارن ندارد / با هر ادامه از انحنای عمرش / میگیرد / گاهی زبانهها هم سگ دارند!... ادامه متن
چند شعر از امیر اور با ترجمۀ رزا جمالی: به من گوش کن که بر تو میخوانم در نیمه راه این شب / چرا که روحام سست شده است / مگر آنکه روح ام را به آن اندازه که باید دستآموز کنی... ادامه متن
شعری از ایهور پاولیوک: کلوچههای گیلاس مادربزرگ، خاکِ عطرآگینْ از بهار / اینها خاطرات گلدوزیشده بر قلبی است، اندوهگین از غریو درنایی. / مینشینم زیر درختان صنوبر، / و شبهای مقدس دهکده... ادامه متن
دو شعر از فرناز جعفرزادگان: دستی به امر ایستاده / دستی به اشاره / دست فروشها / دست در دست هم دارند / گناه از دستها بود / که راوی بودند / اما حرف نمیزدند / در خالیِ دستها... ادامه متن
دو شعر کوتاه از زهرا آزادی کیا: آنگاه دیوارۀ رحم فرو ریخت / و غروب بر پوشک غلتید. / این اولین رویارویی انسان با فرازمینیها بود. ادامه متن
شعرهایی از رنا التونسی با ترجمۀ فرزدق اسدی: واژهها صدا و نور و حجم دارند / نمیدانم چه طوری افتادنشان را از کیفم توصیف کنم / دریاچۀ کوچکی از درد روبهرویم ایستاده است... ادامه متن
شعری از سمیه جلالی: دارالمجانین است این که میبینیش / حدود لاطائلات دسته جمعی میمونها / تکثیر صدا در وهم منتشرشدۀ کاسۀ سر / چرخیدن اشکال متقارن / گیج در کلماتی که مدخلش پیدا نیست... ادامه متن
چند کار از نانام: ترک کردم خودم را. چمدان به دست کنار جاده ایستاده بودم که ماشینی. رفتیم تا رسیدیم. ایستاده بودم کناری و تماشا میکردم خودم را. کتابی میخاندم به اسم دام... ادامه متن
فرابخوانمت از پنجره داخل شوی / در مقاومت درها / و انقباض ماهیچههای مرگ. / چشمی که میدوزم به ماه بیگانه است / و محبوبم بیگانگی مضاعفی، کنار دست و دل سردی کلمهها ... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها