بشقاب سالمون بهتمامی از خون پاک نشده است / راشا عباس / ترجمۀ مهتاب محبوب
آهای، سگهای ولگرد، زمان خیلی سریع میگذرد: آزادی را طلب کنید حتا اگر شده فقط با هوا کردنِ یک بالن، آتشنشانها را خبر کنید که بیایند حتا اگر شده فقط... ...
ادامه محتوا ›آهای، سگهای ولگرد، زمان خیلی سریع میگذرد: آزادی را طلب کنید حتا اگر شده فقط با هوا کردنِ یک بالن، آتشنشانها را خبر کنید که بیایند حتا اگر شده فقط... ...
ادامه محتوا ›داستان کوتاهی از راشا عباس / چشمهایم را باز میکنم و میبینم که سقف دوباره از جلوِ من میگذرد: دارند با سرعتی بیشتر از همیشه مرا روی برانکارد میکِشَند. چشمهایم را که میبندم پلکهایم درد میگیرد اما در هر حال به خودم فشار میآورم که ببندمشان و نفسم را نگه میدارم... ...
ادامه محتوا ›