بازی / ایتالو کالوینو
سالها گذشت. یک روز بزرگان شهر دیدند ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد و جارچیها را روانهی کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که میتوانند هر کاری دلشان میخواهد بکنند. ...
ادامه محتوا ›سالها گذشت. یک روز بزرگان شهر دیدند ضرورتی وجود ندارد که همه چیز ممنوع باشد و جارچیها را روانهی کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که میتوانند هر کاری دلشان میخواهد بکنند. ...
ادامه محتوا ›