شما اینجا هستید:خانه » Posts tagged "مرتضا کربلایی لو" (Page 5)

نقد ویژۀ مکتوب «رؤیای چشم‌هایش» اثر سید حمیدرضا طباطبایی / نویسندۀ نقد: مرتضا کربلایی لو

این متن، گزارش حال مردی است که عاشق شده است و همواره در ایستگاه اتوبوس می‌نشیند و از اتوبوس جا می‌ماند. چرا؟ چون چشم‌هایش را برای غرق شدن در رؤیای چشم‌های معشوقه‌اش می‌بندد. این وضعیت، در ابتدای گزارش و در انتهای گزارش تغییری نمی‌کند. ...

ادامه محتوا

هفت رمان و هفت مجموعه داستان راه‌یافته به مرحله نهایی جایزه مهرگان ادب / دوره هفدهم و هجدهم

بنابر اعلام دبیرخانه جایزه مهرگان، با رأی جواد اسحاقیان، مهدی غبرایی، علیرضا سیف‌الدینی، لیلا صادقی، حسین آتش‌پرور، سیاوش گلشیری و ابوالفضل حسینی، هفت داور مرحله نهایی جایزه مهرگان ادب، 7 رمان و 7 مجموعه داستان نامزد دریافت تندیس مهرگان و جایزه نقدی هفدهمین و هجدهمین دوره جایزه مهرگان ادب مشخص شدند. ...

ادامه محتوا

قاب / مرتضا کربلایی لو

به آن جعبه‌ای فکر کردم که پرترۀ پیامبران را پیچیده در ابریشم سیاه در خود داشت و هراکلیوس به آن دو مرد مکه‌ای، فرستادگان محمد، نشان داد. گفتم: «یک فیلم ده‌ثانیه‌ای می‌خواهم از محمد.» یک گونه‌اش بالا آمد و اطراف یک چشمش چین افتاد. با لحن شگفت‌زده گفت: «فیلم؟ از همین محمدی که در قهوه‌خانه حرفش را ‌زدیم؟» ...

ادامه محتوا

جادوی رئالیسم / نگاهی به داستان «دم» نوشتۀ مرتضی کربلایی‌لو

به تجربه دریافته‌ایم که هرچقدر دقیق‌تر دروغ بگوییم، باورپذیرتر خواهد بود. یادم نیست کجا، مارکز گفته بود که اگر بگویید صدها فیل در آسمان پرواز می‌کردند، کسی باور نمی‌کند ولی اگر بگویید هشتصد و هفتاد و سه فیل در آسمان پرواز می‌کردند، باورپذیر می‌شود. ...

ادامه محتوا

یقین خانم روح / مرتضا کربلایی لو

داستان کوتاه: یقین خانم روح / مرتضا کربلایی لو: پشت آن پنجرۀ نیم‌روشن عمارت، دختری به اسم مانیا می‌نشست، رو به آینۀ بزرگِ میز آرایشش. پرده‌ای که پشت پنجره آویخته بود، حریر بود و راه بر تماشا نبسته بود. مانیا فقط شب‌ها دیده می‌شد. ...

ادامه محتوا

دیوانه چو دیوانه ببیند… / گزارش جلسه نقد رمان “سمت کالسکه” در مؤسسه آپ آرت مان

این سمت کالسکه خودش گفته که یک رمان-دیوانه است. رمان-دیوانه یعنی که معیارگریزی در آن زیاد است. این هنجارگریزی تمام خوانندگان را خوش نخواهد آمد. دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید. باید یک چیزی در درونمان داشته باشیم که یک همچو کتاب به هم‌ریخته‌ای را بپسندیم. ...

ادامه محتوا

مهمد (ص) / مرتضا کربلایی‌لو

فعلاً که هردو امپراتوری‌هامان را باخته‌ایم. آن‌ها باخته‌اند. ما هم امروز و فردا می‌بازیم. فقط شرمنده شدم که خودش را با اصرار به محمد می‌چسباند. سنگینند این سلسله‌ها به پای محمد. او از این سلسله‌ها متنفر است، متنفر. ...

ادامه محتوا

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا