درباره نویسنده

مطالب مشابه

یک دیدگاه

  1. 7

    ح.م

    نویسنده

    می روی تو خبر گزاریها می بیننی چهار تا دختر بچه وپسر بچه که هیچ سواد ادبی ندارند ودنبال قصه های سر راست وعاشقانه ی کشکی هستند دارند خط می دهند به ادبیات وهنر این مملکت .می آیی پیش ناشر میبینی دنبال پول وفروش است وهنر کشک است برایش .می روی سراغ جایزه های ادبی می بینی تمامشان دست عامه پسند نویس هاوژانر نویس هاست وهمه سینه چاک کارهایی هستند که بفروشد ودشمن هر نویسنده ای هستند که دنبال ادبیات ناب است وهر طور بتوانند نویسنده های مدرن وپست مدرن ما را خفه میکنند .میروی به کانال های ادبی وسایت هایی که دست نویسنده ها ست که می بینی عامه پسند ها در آنها مانور می دهندودایم از خودشان وگروه خودشان تعریف میکنند ومیگویند که کار فلان شخص که رفیق وهم گروه یا شاگردشان است مهمترین کار چاپ شده در ادبیات ایران است وادبیات به قبل وبعد ازآن کار تقسیم میشود .وهی تعریف وتمجیداز خود ودوستان شان می کنند که نمیدانی آثار ما چقدر عالی است .بعد میروی کار را میخوانی می بینی کاری ابله هانه است که به زور این تبلیغات به چاپ دوم وسوم رسانده شده است یاکاری عامه پسند است .یکی به ما بگوید پس جای ادبیات واقعی در این کشور گل وبلبل کجاست .همه کمر به قتل ادبیات واقعی ونویسنده ی واقعی وخوب بسته اند. آیا با این جوایز مسخره وچهارتا بچه منتقد بی علاقه به ادبیات میشود به ادبیات واقعی واصیل رسید .چه کسی می تواند آثارخوب و ماندگار را کشف کند.آیا چهار تا ژانر نویس وجایزه هایی که علنی دشمنی میکنند با آثار ماندگارمی توانند تعین کنند چه کاری ادبیات است و چه کاری آشغال وابتر .این ها یی که من می بینم قدرت تشخیص ندارند تا برای خود خط تعین کنندهر روز حرفی می زنند .تا دیروز این آقا پست مدرن مینوشته حالا میگوید ژانر نویس شده .خوب از کجا معلوم فردا نظرش عوض نشود .تکلیف شاگردان بدبخت او چیست . چگونه ادبیات ونشرها وجایز ه ها را وزارت ارشاددست این عده که فقط در پی دلالی برای خود ونشر خود هستند سپرده است . ماشاگردان هدایت وگلشیری بودیم وژانر نویس از کار درآمدیم وای به فردای این ادبیات .خسته شدیم از دست بی عقلی های تمام نشدنی شما .—- برای خواندن باقی کامنت هادر این زمینه به مطلب : (دیداری از گوشه های رشد در روزگار دگرگونی / ابراهیم گلستان)—-به سایت مد ومه رجوع بفرمایید

  2. 6

    ح.م

    برای خواندن باقی کامنت هادر این زمینه به مطلب : (دیداری از گوشه های رشد در روزگار دگرگونی / ابراهیم گلستان)—- در همین سایت رجوع بفرمایید

  3. 5

    ح.م

    پریا

    سایت ایبنا مطلب زده که ازاتفاقات مهم سال گذشته ادبیات ایران چاپ کتاب قهوه تلخ نویسنده و۴ کتاب ژانر نشر ققنوس بوده .این ۴ کتاب ژانر اتفاق شدندچون هم باندی شان چاپ شان کرده .نکته جالب آنکه این کتاب ها همه جز ءضعیف ترین کتابهای سال گذشته بودند .و۴تا کتاب ژانرققنوس انقدر سطحی بوده که حتی به چاپ دوم نرسیدند وبه زورتبلیغات کل باند شان تو تلویزیون وکانالها و روزنامه ها وخبر پراکنی ایبنانتوانستند هنوز چاپ اولش را آب کنند. وقتی چاپ ضعیف ترین کتاب های سال گذشته کشوری اتفاق های آن میشود وسایت رسمی خانه کتاب یعنی ایبنااین را تایید میکند دیگر فاتحه آن ادبیات را باید خواند .انگار هرچه کتاب سطحی تر باشدتو این مملکت اتفاق تر است .در ظاهر برای آنکه دل مدیریت و ارشاد را به دست بیاورند اسم کتاب امیر خانی ومستور را هم جزءکتابهای اتفاق آوردند که در باطن گفته باشند به همه که این دوتا کتاب هم عامه پسندوسطحی هستند

  4. 4

    ح.م

    مهدی….پور

    برخی از نویسندگان جوان تعجب می کنندکه چطورامسال کتاب هایی در مدت کوتاهی بارها وبارها چاپ شده است .این که تعجب ندارد خیلی از کتاب ها سالهاست که همینطور پر فروش بوده اند اما ناشران دزد ایرانی نمی گذارند این مسئله روشود تا سود چند برابر ببرند .مگر میشود یک روزه ادبیات کشوری یکهو بتواند مخاطب برای خودش بسازد .این مطلب را اولین بار نویسنده ای بیان کرد وبه ناشرش اعتراض کرد وبعد مجبور به معذرت خواهی از ناشرش شد وکتابش را از آن ناشر پس گرفت .ناشرین دزد ایرانی که مچشان حالا باز شده برای فرار به این مطلب چسبیده اند که کسانی بیرون از نشر کتاب ها را چاپ می کند ومیفروشدوآنها این کار را نمیکنند. فکر کرده اند با احمق حرف میزنند وکسی این چرندیات را باورمیکند.هرکسی به هر طریقی بخواهد این مطلب را پاک کند یا بپوشاندیاندیده بگیرد مطمئن باشید در این دزدی آشکار دست دارد .

  5. 3

    ح.م

    من من کله گنده

    شما ها یه طوری حرف میزنین که انگار تازه رسیدید به این ادبیات کوفتی نویسنده کش. این بازی های ابله هانه و نویسنده تراشی ها ی این باند وبقیه باندها سال هاست که از درون نویسنده های ما را نابود کرده و افسرده کرده وبی جون کرده .چرا این کسانی که بعد از مرگ کورش اسدی برای بده بستان با ناشرش وآدم ناشر ش از او کیلو کیلو تعریف کردند در زمان حیاتش یک خط براش ننوشتن .چنان تو بودنش له اش کردند چنان حذفش کردندکه انگار هیچ وقت چنین نویسنده ای تو ایران نبوده .حالاهم همین هاباز دارندبقیه ی نویسندگان مستقل و خلاق و نو آورمون رو تو روز روشن با بازی های احمقانه و خبر بازی هاشون نابود میکنند .هر جا میری تعریف ازچرندیات سطحی نویسندگان سطحی است .پس جایگاه واقعی نویسندگان مستقل وخانه نشین مون کجاست .امروز تلویزیون فیلم زندگی سالینجر را نشون میداد .کیف کردم از جامعه ادبی ای که نویسنده رااز دور و با یک قصه میشناسد واین طور حمایتش میکند .ودر ایران یک مشت بیسواد رفیق باز هی برای خودشون نوشابه باز میکنند وبه همدیگر جایزه میدهندونویسنده های خلاق ودرست وحسابی مون یا باید بروند خارج یا افسرده ونابود شوند یا به کلی خذف شوند و یا تو حاشیه ها دست وپا بزنن. مردشور نقدتون رو ببرند .مرده شور جایزه های باندی واحمقانه تون رو ببرند .مرده شور تعریف هاو بده بستون تون رو ببرند.طرف کروات زده آنوقت تو جایزه اش تمام کتاب های خوب ونوو پر مغزمون رو حذف میکنه وهی داد میزند ما مستقل هستیم ما فلان هستیم ما چقدر روشنفکر هستیم .از کرواتم میتوانیدبفهمید مااین کاره هستیم .آقای سطحی که دنبال کتاب های دوزاری مخاطبدار ومخاطب خرکن هستی کرواتت روشل کن خون برسد به مغزت بفهمی روشنفکر بودن به کروات زدن جلو چهارتا دختر بچه وپسر بچه ی تازه قلم که نمی دانن چی به چیه نیست.روشنفکر بودن یعنی تن ندادن به بیخردی وایستادن واقعی مقابل تمام سیاهی ها وجنگیدن و….

  6. 2

    ح.م

    ببین داداش هر جا تو ادبیات ایران دیدی چیزی به گند کشیده شده شک نکن که پای باند ژانر نویس هایی که حالا در جایزه ی احمد محمود قایم شدند در میان است .این ها هر جا بروند برای منافع شخصی شان فقط کار می کنند وبعد هم آن جا را به لجن می کشند وبی اعتبار می کنند ومی روند .نمونه اش مجله ی تجربه که دایم از نشر چشمه تعریف می کند و…هرکدا م از افراد این باند هر غنیمت جنگی ای بدست می آورد اول نفع خودش را می بیند بعد نفع دوستان وباندش را.رامبد جوان از یک کتاب سطحی توکانالش ۲خط تعریف می کند وبعد ایبنا وکانال های وابسته ی این باند این جمله ی آقای مجری را تیتر اول می کنند انگار هگل در باره ی یک رمان فلسفی تعریف کرده .اسم این کار روزنامه نگاری نیست باند بازی است کلک بازی است .هرروز تصویروخبر وکتاب ونقد مثبت آثار آدم های این باند رامی توانی در آن جایی که یکی ازافراد این باندکار می کنند ببینی.این طوری می توانی بفهمی تاکجا ها نفوذ پیدا کردند .سال هاست این باند همین کار را می کندو این طوری سر پاست چون بنیه ی ادبی که ندارند پس با این بازی ها و جایزه راه انداختن وخبر سازی هامطرح وزنده هستند وبدبختانه همه در برابرش ساکت هستند وهیچ حرفی نمی زنند وجرات ندارندآن هاوکارها شان را نقد کنند چون آدم های این باند تو بزرگترین نشرها لانه کرده اندوارشاد می خواهد قدرت دست این ها باشد چون قابل کنترل هستند و حرف گوش کن هستند و …..سال آینده خبر های افراد این باند ونشرها شان وجایزه ی احمد محمود نه تنهاتمام خبرهای ایبنا که هر جا که دست شان برسد می گیردو بقیه ی ادبیات با ۷۰۰۰ناشر وآن همه نویسنده مستقل بوق هستند وباید مثل همیشه در حاشیه بمانند تا افراد این باند فقط دیده بشوند

  7. 1

    ح.م

    حمید .م

    امسال عید خبری در زبان ها بود که خبر گزاری ایبنا به نشر نیماژواگذار شده است .رفتم خبرهای عیدوقبل ایبنا را نگاه کردم دیدم این حرف بی ربط نیست .هرکسی حرف زده ومصاحبه کرده حتما تعریفی هم از کتاب های نیماژکرده. انگار گوشی دست همه بوده باید از کی وچی تعریف کنند تا بعد از کتاب خودشان هم تعریف بشودو ان هم به بهانه های مختلف .خبر گزاری ایبنا مثلا مال دولت وهمه ی نشر هاباید به یک اندازه سود ببرند وملک شخصی نیست که اینطور مورد سوءاستفاده قرار بگیرد وبه ما ساده لوحان اینطور بنمایانند که بزرگترین وبهترین نشر ایران مثلا نشر نیماژاست که هرچه چاپ میکند طلاست.رفتم پی جوشدم دیدم یکی از کارمندان نشر مذکور امده به ایبنا وهمه کاره شده است در ان جا واز امکانات یک خبر گزاری دولتی برای فروش کتاب هایی که در نیماژ تصویب کرده دارد استفاده می کند .خدا را شکر ارشاد و بخش های وابسته به ان صاحب درستی ندارد وهر کس هر کاری دلش می خواهددر ان وزارت خانه میکند وپاسخ گو نیست ومدیران محترم ان فقط در پی سانسور کارها وزور گفتن به نویسنده ها مشغول می باشند ووقت ندارند به امور دیگر رسیدگی کنند .خسته نباشید دوستان

نظرات بسته شده است.

تمام حقوق برای وردپرس یار محفوظ است