به گمان من، مهمترین کاری که رمان میکند این است که ما را به خودمان میشناساند. من با خواندن «واحه غروب» خودم را بیشتر شناختم. دو شخصیت کلیدی این رمان، محمود و شیخ یحیی، پارهای از تجربهها... ادامه متن
خسرو حمزوی: کافکا حرف جالبی میزند. میگوید نوشتن مثل دعاخواندن و عبادت است. خودش هم کارهای بزرگش را تا وقتی زنده بود چاپ نکرد. پس از مرگش ماکس برود، دوستش چاپ کرد. من تنها وقتی سرخوشم که می... ادامه متن
پرویز مسجدی از جمله نویسندگانی است که امروز کمتر دربارهشان میشنویم و میخوانیم. پرداختن به او و یادآوری تلاشش برای شکل دادن به روند داستاننویسی امروز شاید جذابتر از مصاحبهای هزارباره با... ادامه متن
من بسیار به آینده ادبیات داستانی که توسط این بچهها نوشته میشود، امیدوارم. این بچهها اکثراً کتابخوانهای حرفهای هستند، یکی دو زبان بلدند، سنت را کم و بیش میشناسند و قادر به نوشتن از موض... ادامه متن
من بارها گفتهام و نوشتهام که نگاه حوزه به ادبیات، نگاه ابزاری است و این نگاه، ادبیات را به ضد خود تبدیل میکند. ادبیات، جهان دیگری است. به نظر من بیشترین سودی که حوزه و حوزویان میتوانند ا... ادامه متن
متأسفانه مقولۀ پرفروشترین که یکی از بزرگترین انتشاراتیهای مصر آن را باب کرده است، به خلق آثار لطمۀ بسیاری زده است. من این موضوع را بسیار مضر میدانم. نمیتوان یک نویسنده را با میزان تیراژ... ادامه متن
من همیشه به این دستور معتقد بودهام که: «کم بنویس اما ماندگار بنویس» از تکرار و جا پای دیگران گذاشتن خوشم نمیآید، هرچند ادعایی ندارم اما تلاش میکنم و دوست دارم که اگر کسی خواست یادی از من... ادامه متن
بخش زیادی از مشکلات ما به گلشیری بودنش مربوط بود نه به سن و سال. به نظرم او همیشه جوانتر از من بود. مثبتتر، با انگیزهتر و امیدوارتر. در واقع من پیر خردمند خانه بودم. خیلی جوانتر بود برای ه... ادامه متن
منتقدین همگی شما و یونسکو را «بنیانگذاران تئاتر پوچی» میدانند... بکت حرفم را قطع کرد: «اینها همه حرف است، برچسبهایی است که هیچ معنی و مفهومی ندارد.» سپس اضافه کرد: «هرگز به نقدها ا... ادامه متن
گفتوگوی روزنامۀ شرق با رضا علیزاده به مناسبت انتشار «آنک نام گل» اومبرتو اکو و «عزازیل» بوریس آکونین. ادامه متن
آخرین دیدگاه ها