و همینجاست شاید که کشف رمز بشود بکند پیرزن کَفتۀ خرابهنشینِ بیابانپناهِ جزیره تی از چند و چون زمان، که مجرد است و بیتا و، تاش منقسم به سهم ِ بود وهستی است تا خورده به هستیِ زمان: مشراگه..... ادامه متن
نمیشود سراغ آنچه که نیست نرفت... میدیدم که نیست اما باز میرفتم. مسیرم را عوض نکرده بودم. به پیچ جادۀ قاسمعلی برنگشته بودم. ماشین همچنان به راهی میرفت که من میخواستم. ادامه متن
کُفیشه متنی مکاننگارانه محمد عابدی برای: پگاه به از در فرار سایه، سایه درماندن، درمانده شدن گریبان حال مسکوت را گرفته است. وَه که چه نکبت و ادبار است این استِ تفرقهافکنِ واسطه، سر در زبا... ادامه متن
با راه زمزمهگرِ سکوت اولادِ یتیم مانده در دشت – راههاییم: راههای منتهی به روستاهای بین راهی. راههای متصل به بُنههای تک افتاده خیلی دورِ دشتهای خشک کرانهای. راههای هم مقصد و هم راهِ ز... ادامه متن
نقل شش هزار و ششصد و شصت و شش سنگ یک ذرع و نیمی که کردهاند به جهت ساخت عمارتی رفیع و عالی در آن جزیرۀ سنگی از برای جلوس آقامحبوب مملوک سلطان بیملک شاه سلیمان. ادامه متن
بوترفایه حیرتگاهی است مدفون زیر خاک نبودن: نبودنهای برابر با نیستی و منجر به نیستی؛ حضوری است غایب که از اکنون ِخود فرار میکند. با اینهمه، نشانههایی از وجودش را در آنچه برشمردم میتوان د... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها