دو شعر از محمدعلی حسنلو:من دیدهام که خون / غلیظ میپاشید و درو میکرد / گلوله، صحنهای را که از گردن / ساقط شده بود / مگر آدمی / چندبار تکرار میشود... ادامه متن
سه شعر از لیلا درخش: ورق خوردْ صبح / در لختههای خون / و بستری / که جفت زنان کرد را / با سرفه بریده بود / در حملههای دشتی که سر نداشت / با اعتمادی... ادامه متن
شعری از فرزانه قوامی: پدربزرگ اما روایتی دیگر داشت / از دستهایی که لای خاکستر خزیده بودند / و اینگونه آغاز میکرد / -تو نمیفهمی! / ما سرنخ... ادامه متن
هفت شعر از والت ویتمن: ـ من همزاد جنگام! / آوای هولناک تامتامِ طبل مردگان / صدای مهربان من است! / من عاشق زاریهای جنگام! / سر در گوشِ زاری... ادامه متن
سه شعر از آزاده فراهانی: از تو بسیار گفتهاند / اما کیست که در تو راه برود؟ / سیگار بگیراند / در پیچهایت تصادف کند / ترمز ببرد و به کوه بزند... ادامه متن
سه شعر از مهدی شادمانی روشن: این روزها / هیچ کس به اندازۀ من زیبا نیست / و هیچ چیز به اندازۀ لطف سرانگشتانم / وقتی که دست به سطح تو میکشم... ادامه متن
سه شعر از شکوفه رضایی: اگر اسبها به وحشت افتادند / سگها شروع به زوزه کشیدن کردند / و بزهای کوهی / از قلهها گریختند / کفشهایت را دربیاور... ادامه متن
سه شعر از منصور علیمرادی / در این خانه که باد بیتوته کرده است / امنم / صبح با صدای گنجشکان از خواب بیدار میشود / اجاق گاز را روشن میکند / ترانهای جنوبی را با سوت میزند... ادامه متن
سه شعر عاشقانه از جعفر مرتضوی / سه شعر عاشقانه از جعفر مرتضوی / سه شعر عاشقانه از جعفر مرتضوی ادامه متن
شعری از صادق دهقان: چشمانت، خانهزاد گرگ است / که هر شب به قلب آرامم یورش میآورد / و این برّهی مغموم را آواره دشتها میکند... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها