دو شعر از زهرا حیدری
فرابخوانمت از پنجره داخل شوی / در مقاومت درها / و انقباض ماهیچههای مرگ. / چشمی که میدوزم به ماه بیگانه است / و محبوبم بیگانگی مضاعفی، کنار دست و دل سردی کلمهها ... ...
ادامه محتوا ›فرابخوانمت از پنجره داخل شوی / در مقاومت درها / و انقباض ماهیچههای مرگ. / چشمی که میدوزم به ماه بیگانه است / و محبوبم بیگانگی مضاعفی، کنار دست و دل سردی کلمهها ... ...
ادامه محتوا ›شعری از زهرا حیدری: ای آفریننده که صدایت شعله میکشد / و میدانم آن روی آتش ویرانی است / بهشت تو آیا کلمه نیست؟ / کلمهای با آسمان آبیتر؟... ...
ادامه محتوا ›من درد میکشم / تو پنجه به مرگ. / عزیزم! تو پسر آسمان نیستی / سقوط کن / با خون که از عادتهای قدیمی من است. / پیش از آنکه زانوهایت کبود... ...
ادامه محتوا ›تو تنهاترم میکنی / از گلدان کنج اتاقت بپرس / اتاقت را ندیدهام / و نمیدانم میزت با پنجره چقدر فاصله دارد / و بالشت به چشم های چه کسی مشرف است / اتاق تو لا جرعه برموداست / و بادی که از شکاف آجرهایش میوزد / پر از آذرینهای درونی است. ...
ادامه محتوا ›«ردیابی رگ و ریشههای شعر آزاد» در نثر کلاسیک فارسی هدف اصلی کتابی است که علیرضا نوری و زهرا حیدری با نام «نور از دهان» تألیف و منتشر کردهاند. ...
ادامه محتوا ›