آنهایی که میتوانند داستان بنویسند در سپیدهدماند. آنهایی که میتوانند مقاله بنویسند در شامگاهاند. کسی که در شامگاه نشسته و اتفاقات روز را تا شامگاه زیسته، به نتیجهای رسیده و یک ایده در... ادامه متن
قالات مرتضا کربلاییلو شب است و استانبول هنوز فقط اسم ایستگاههای متروست که به گوش مصطفا میرسد. کویها و تپههای تکراری. رنگ صندلیها لاجوردی است اما مصطفا رنگشان را صورتی درمییابد. انگار... ادامه متن
کتاب الکترونیک "چهار داستان" مجموعه داستانی از مرتضا کربلایی لو به همت سایت ادبیات اقلیت منتشر شد.... ادامه متن
دکتر مرتضا کربلاییلو، کارگاه دو روزۀ فلسفه و موفقیت را تهران برگزار میکند.این کارگاه، از سری برنامههای «فلسفه برای زندگی» است... ادامه متن
"جن در داستان فارسی به مثابۀ فقر اندیشه (به بهانۀ «جننامه» و جادونویسیهای گلشیری)" عنوان یادداشتی از مرتضا کربلایی لو است که در فروشگاه سایت ادبیات اقلیت منتشر شده است. ادامه متن
مرتضا کربلایی لو، داستاننویس و پژوهشگر حوزۀ فلسفه، در سخنرانی خود در دانشگاه ابن خلدون استانبول با عنوان «به سوی سفر سوم» از ضرورت حضور «فیلسوف ـ هنرمند» سخن میگوید... ادامه متن
کافکا در یکی از داستانهایش بر چیزی تمرکز کرده که اسمش را "ادرادیک" گذاشته، چیزی شبیه قرقره با یک محور عمود، که به هیچ دردی نمیخورد و در گوشۀ خانه افتاده است... ادامه متن
یکی از جهانهای شاد، سرزمین پریان است. اخیراً برخی این مضمون را کوک کردهاند که قصههای پریان برای بچهها مناسب نیست، چراکه در آن گاهی قساوت و خون هست... ادامه متن
بزرگترین و مهمترین الاهی، "روح" است. روح چیست؟ هم میدانیم هم نمیدانیم. میدانیم چون از روح در ما دمیده شده و نمیدانیم چون روح فراتر و بزرگتر از تک تک ماهاست و اغلب، وجودش انکار میشود.... ادامه متن
به احترام کسی اگر برمیخیزیم، یا کلاه از سر برمیداریم، وقفهای است که نمیپاید. انگار دولت و بخت با "افتادگان" است. همه میافتند. حتا آلیس با پایین رفتن در لانۀ خرگوش به سرزمین عجایب رسید..... ادامه متن
 
                                                                                                
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                 
                
آخرین دیدگاه ها