شما اینجا هستید:خانه » Posts tagged "نانام"

چند کار از نانام

چند کار از نانام: ترک کردم خودم را. چمدان به دست کنار جاده ایستاده بودم که ماشینی. رفتیم تا رسیدیم. ایستاده بودم کناری و تماشا می‌کردم خودم را. کتابی می‌خاندم به اسم دام... ...

ادامه محتوا

چند کار از نانام

چند شعر از نانام: شعر دقیقن در ثانیه 59ام اتفاق می‌افتد. / بار و بندیلش را بسته است و می‌داند که رفته است. / در ثانیه‌ای که 59 بار مرده است / مرگ / تنها یک بار اتفاق می‌افتد. ...

ادامه محتوا

تمامی حقوق برای پایگاه اینترنتی «ادبیات اقلیت» محفوظ است.

رفتن به بالا