فرابخوانمت از پنجره داخل شوی / در مقاومت درها / و انقباض ماهیچههای مرگ. / چشمی که میدوزم به ماه بیگانه است / و محبوبم بیگانگی مضاعفی، کنار دست و دل سردی کلمهها ... ادامه متن
لوطی صالح / داستانی از نسیم توکلی: زنی هذیانی، دیوانه، باهوش میسازم، با لباس گل و گشاد، پستانهایی عریان و برانگیخته، لبهای قرمز، موهایی اندک ژولیده؛ و به طور کلی با حرکاتی مالیخولیایی. «ب... ادامه متن
شعری از آرمان میرزانژاد: به نام پوچی محض / من مؤمنم به پرخاش / وقتی تمام قبیلهٔ من را خون و تازیانه گرفته است / من مؤمنم به جراحت / در اعلانیههای دروغین روزنامههای زرد... ادامه متن
در این مقاله که با عنوان «تقی رفعت؛ عصیانگر متجدد» در سه بخش تنظیم شده است، ابتدا زندگی ادبی تقی رفعت، شاعر نوپرداز، با توجه به منابع اندکی که نگارنده یافته است، بهطور خلاصه در بخش نخست... ادامه متن
هفت داستانک نوشتهٔ اَلکس اِپستِیْن ترجمه از انگلیسی: رضا پورسیدی امید روبات در ستون مذهب نوشت: انسان. *** مهاجران فضاپیمای قدیمیِ بدون پنجرهای بود (آنها وسعشان نمیرسید یکی جدیدش را بخرند... ادامه متن
چه شرایطی هدایت را واداشت تا بوف کور را به رونویسی چهلتکه از آثار لوئیس بدل کند؟ به تعبیر دیگر، هدایت بین وضعیت تاریخی خود و وضعیتی که ویندهام لوئیس در آن میزیست و بر آن اساس دست به آفرینش... ادامه متن
شعری از سعید شعبانی: با گیلگمش بگو / تا یک عقاب بیاید / بیاید از گوشتهای تنم / تنم که استخوان شده است / یا از اسید شدنم / که صدا میآید / از استخواندانی که اجدادی است... ادامه متن
بیگانه داستان اعتبارزدایی و حسزدایی نسبت به تمام مفاهیم مرجع است. به همین دلیل است که مرسو حتی تاریخ دقیق مرگ مادرش را نمیداند. داستان با این جملات آغاز میشود. ادامه متن
شعری از نرگس باقری: ... ای که خودت را روی ضلع جدولیام میکشی / مرا از آزادی برگردان! / که بوقهای زیادی در بغل دارم / من خط سفید ممتدی دارم اما / چراغهای رنگیام مدام / روی قرمز / بند / می... ادامه متن
داستانی از جمال حسینی: بین کلههای گوسفند توی سینی، سر پختهشدۀ یک آدم هم دور سینی کلهپزی چیده شده بود. کل حسین با ملاقه آبگوشت را روی کلهها میریخت و اصلاً روی خودش نمیآورد و آدمهای بی... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها