سه شعر از شکوفه رضایی: اگر اسبها به وحشت افتادند / سگها شروع به زوزه کشیدن کردند / و بزهای کوهی / از قلهها گریختند / کفشهایت را دربیاور... ادامه متن
تهران، آدمها و کلاغها داستان آدم یا آدمهایی است که در آینه، به جای تصویر خود پرندهای را میبینند که زبان به سخن میگشاید و از کابوسها و رویاهایشان حکایت میکند. ادامه متن
همینطور که داری صبحانهات را که نان و شیرۀ گوشت است، میخوری، تفنگ شکاری و اسلحهات یک گوشه زیر کتت جا خوش کردهاند، همۀ فکرت این است که بزنی به جنگل و آن ماده آهو را که یک هفته است ادامه متن
کارگاه داستان سایت «ادبیات اقلیت» جایی برای انتشار آن دست از آثاری است که نویسندگان آنها تمایل دارند دربارۀ کار آنها گفتوگو شود. ادامه متن
راوی داستان گلدستهها و فلک کودکی است که به همراه خانوادهاش از محلۀ سید نصرالدین به محله ملکآباد نقل مکان میکند. دوست پدر راوی، او را که قبلاً مدرسه نمیرفته، در این محلۀ جدید در مدرسه ثب... ادامه متن
ریزوم / مجموعه شعری از هوشنگ ملکی: میان تصاویر رسمی جلف / ما چند شکلک محترم بودیم / با چند رکابی بیرنگ / و دو دایرۀ قهوهای روی سینههایمان خشکیده بود... ادامه متن
به همت انجمن داستان سیمرغ نیشابور نشستی با عنوان «چرا نویسندگان خودکشی میکنند؟» با حضور تعدادی از داستاننویسان و علاقهمندان به داستان، عصر سه شنبه، 31 مرداد 1396 در کتابکده فراندیشۀ نیشاب... ادامه متن
«دخیل هفتم» از زبان کاملهمردی چهل و اندی ساله روایت میشود. جوانی امروزی و عاشقپیشه به اجبار از او میخواهد که داستان عشقش را تعریف کند. ادامه متن
فضای دخیل هفتم آنگونه که هست، نمونهای آنچنان در ادبیات داستانی ما ندارد و یا دست کم بنده نمیشناسم. این اثر یکی از نقاط تلاقی ادبیات داستانی با ادبیات عرفانی است. ادامه متن
تحلیل فصلهای رمان دخیل هفتم انتشارات شهرستان ادب، کلید ورود ما به فهم رمان خاص آقای محمد رودگر است. این فصلها، گفتمانهای حاکم بر جهان این رمان را به ما نشان میدهند. ادامه متن
آخرین دیدگاه ها