این ترجمه، حاصل جلساتِ #عولیسخوانی در تهران است که از سال ۱۳۹۴ با خواندن متن انگلیسی و دو ترجمه عربی اولیس (صلاح نیازی و طه محمود طه) برگزار میشود. ادامه متن
بخشی از رمان فرانکشتاین در بغداد / ترجمۀ فرزدق اسدی / انفجار دو دقیقه پس از حرکت مینیبوس کیا که ایلیشوای پیر مادر دانیال سوار آن شده بود، رخ داد. ادامه متن
میشل بوتور که از بزرگترین رمان نویسان قرن بیستم فرانسه و از نویسندگان جریان رمان نو، چهارشنبه ۲۴ اوت 2016 (۳ شهریور 1395) در ۸۹ سالگی درگذشت. ادامه متن
آن شب تنها جینت نبود که خانه نیامد. دیوید هم با موبایلش به اللا پیام داد که یک کار فوری پیش آمده و نمیتواند خانه بیاید. توضیح نداده بود این کار فوری چیست. قبلاً هیچگاه همچون کاری نکرده بود... ادامه متن
ناموس یکم: آفریننده را به هر لغت و صفت که بخوانی، آینهای است که خود را در آن میبینی. چون بخوانیاش همچون موجوی ترسآور و شرمزده، خود نیز بیشتر شرمزده و ترسآوری. لکن اگر چون بخوانیاش،... ادامه متن
وقتی یکی را میکشی، محقَّق بدان که چیزی از او با تو میآمیزد؛ یک تصویر٬ یک بو٬ یک نفس... یک آه٬ یک لعنت یا یک صدا... من بهش میگویم: «لعنِ مقتول». میچسبد به تنت و میماند. شروع میکند به کن... ادامه متن
مولانا نام خودش را گذاشته بود: خاموش. یعنی بیصدا. میفهمی؟ یک شاعر، آن هم شاعری که نامش سراسر دنیا را گرفته و انسانی که کار و توان و کیستی و حتی هوایی که نفس میکشد، از کلمات تشکیل یافته و... ادامه متن
چشمهای اللا به سطر بعدی افتاد و همان لحظه یک جملۀ آشنا توی صفحه یافت: «زیرا هر قدر هم بعضیها عکسش را ادعا کنند، عشق حس خوبی نیست که حالا باشد و فردا نه.» از حیرت دهان اللا باز ماند. راستش... ادامه متن
آخرین دیدگاه ها